سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

 

این دو جناح متضاد چپ و راست ،تا زمانی که پیغمبر اسلام(ص)،راهبری امت خود را به عهده داشت،در متن جامعهء اسلامی و در کنار یکدیگر،به صورت کمون و پنهانی،به حیات خود ادامه می دادند...بعد از پیغمبر که رهبری انقلاب به دست رهبران دست دوم افتاد،این دو جناح علنا رو در روی یکدیگر قرار گرفتند...

 

در اینجا این نکته را عرض کنم که ریشهء تمام مسائلی را که در پیرامون جریانات انتخاباتی بعد از پیغمبر – انتخابات سقیفه،انتصاب بعد از سقیفه،شورای خلافت و انتخابات حضرت امیر(ع) – مطرح است،بایستی در تضاد طبقاتی جست و جو کرد.مثلا شورائی که عمر برای خلیفهء بعدی برپا می سازد،کاملا نشان دهندهء این حقیقت است:

 

پنج عضو از اعضاء ششگانهء این شورا عبارتند از:سعد ابن ابی وقاص،عبد الرحمن ابن عوف،طلحه،زبیر و عثمان.بدیهی است که علی عضو ششم،اصلا جزو آنها نیست و دیدیم که تنها ماند.همهء این پنج نفر،هم در دورهء جاهلیت و هم در دورهء بعد از شروع نهضت اسلام،وابسته به طبقهء حاکم اند.هیچ یک از اصحاب نزدیک و صمیمی پیغمبر،از قبیل سلمان که آنهمه عزیز پیغمبر است و محبوب اهل بیت(تا جائی که پیامبر،او را جزو اهل بیت خود می شمارد و خود خلیفه،نام او را جزو فهرست اهل بیت می نویسد و حقوق اهل بیت را به او می پردازد) و کسی است که از لحاظ علمی،شعور و شخصیت،بی نظیر است...نمی تواند یا نمی خواهد در انتخابات خلفای سه گانهء فوق – سقیفه،بعد از سقیفه و شورای خلافت – نقشی داشته باشد...

 

یا اینکه ابوذر،که پیغمبر آنهمه از او تجلیل کرده و او را حتی به عنوان مرجع علمی و بزرگترین عالم معرفی می کند و می فرماید:سینهء ابوذر،بسکه دانش آموخت،لبریز شد[و شکی نیست که این دانش،فیزیک و فقه و ... نیست بلکه آگاهی و بینش-حکمت- است که پیامبران به انسانها می دهند که شاید امثال بو علی سینا ها از آن بی بهره باشند و عامی آواره ای چون ابوذر از آن لبریز!]هیچ نقشی در این انتخابات ندارد و حتی به عنوان یک فرد عادی هم طرف مشورت قرار نمی گیرد.

 

اگر بخواهیم یک یک این پنج نفر را از نظر طبقاتی معرفی کنیم،خواهید دید که اینها جزو طبقهء اشراف سرمایه دارند،حتی در دورهء بعد از اسلام نیز،مثلا خود عمر دربارهء عبد الرحمن ابن عوف که کاندیدای خلافت بعد از اوست و رئیس شورای خلافتی و صاحب حق وتو(!)می گوید:عبدالرحمن ابن عوف فقط یک عیب دارد و آنهم این است که قارون این امت است! یعنی قارون امت،می شود رئیس شورای خلافت!(این نکته،خیلی سمبلیک است).

 

ادامه دارد...