سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

حزب در قاموس عمومی روشنفکران دنیا به طور کلی عبارت از سازمان اجتماعی متشکلی است دارای جهان بینی،ایدئولوژی،فلسفهء تاریخ،نظام اجتماعی ایده آل،پایگاه طبقاتی،جهت گیری طبقاتی،رهبری اجتماعی،فلسفهء سیاسی،جهت گیری سیاسی،سنت،شعار،استراتژی و تاکتیک مبارزه و ... آرمان که می خواهد وضع موجود را در انسان،جامعه،ملت یا طبقه ای خاص[بر حسب اینکه جهانی،ملی یا طبقاتی باشد]تغییر دهد و وضع مطلوب را جانشین آن سازد و بنابراین هر حزبی دارای دو وجههء مثبت و منفی است:امر و نهی.

 

به زبانی دیگر،حزب با داشتن تمام خصوصیات فوق،عبارت از سنگری است برای طبقهء محکومی که آن را برای احقاق حقوق حقهء خویش می سازد و هیأت حاکم،سنگر مخالف آن است در دست طبقهء حاکم که در زیر سرپوش قوانین و مقررات خود،می کوشد وضع طبقاتی خود را علیرغم طبقهء محکوم،تأمین و پاسداری کند.(هیأت حاکم عبارت از گروهی از افراد است که در قالب حکومت یا دولت،چرخ های سیاسی جامعه را می گردانند.اما طبقهء حاکم،عبارت از سیستمی است مرکب از روابط اجتماعی،قانون،سنت،فرهنگ،زبان،رفتار جمعی،روانشناسی گروهی،اخلاق و ارزشهای ویژه ای که سه قدرت معنوی،اقتصادی و سیاسی جامعه را در اختیار دارد و بر اکثریت افراد جامعه(مردم)اعمال می کند)

 

بنابراین در یک نظام دوقطبی،طبقه یا طبقات -حاکم- برای دفاع از وضع برتر اجتماعی،حفظ امتیازات انحصاری و تثبیت موضع حاکم طبقاتی خویش در برابر قطب مقابل،دولت را سنگر دارند که یک دستگاه رسمی سیاسی و همراه با کلیهء سازمان های اداری پیوسته و بنیادهای اجتماعی اقتصادی فرهنگی مذهبی تبلیغاتی مطبوعاتی...وابسته است و حاکمیت طبقاتی خویش را در سه بعد اعتقادی اقتصادی و اجتماعی بر قطب مقابل،طبقه یا طبقات محکوم،اعمال می کند و چون دارنده است و در نتیجه،محافظه کار،می کوشد تا به نیروی قدرت،قانون یا مذهب،وضع موجود را توجیه نماید و تحکیم یا تقدیس.

 

اما،در برابر،قطب مخالف - طبقه یا طبقات محکوم - که خواهان تغییر وضع موجود است و چون دارنده نیست،انقلابی است و مذهبش نیز ولو اسماً با مذهب حاکم یکی باشد،مذهب توجیهی و تقدیری نیست،بلکه انتقادی و آرمانخواه است و به امر و نهی می خواند و مسئولیت و جهاد،و قطبی است که چون مورد هجوم قرار گرفته و محروم شده و به بند حاکمیت،دربند،به رهائی،دگرگونی،حق و برابری و پس راندن قدرت مهاجم می اندیشد و می کوشد؛اما خلع سلاح است و بی پایگاه و پناه و فاقد همهء امکانات و قدرت ها و سازمان های اجتماعی،در برابر،به ایجاد حزب دست می زند که در نظام حاکمی که وجود او را نفی می کند،به وی تجلی وجودی می دهد و پایگاه فکری اش را مشخص می سازد و هم به نیروهای پراکنده و اندام های قطعه قطعه شدهء آن در اصناف مختلف و تیپ های فرهنگی و فرقه ای و اجتماعی جدا از هم،وحدت و هماهنگی و خودآگاهی طبقاتی می بخشد و هم با سازمان و رهبری خویش،یک طبقهء اجتماعی را که گروهی سازمان نیافته است(و چون طبقهء محکوم است،فاقد سازمان های اجتماعی - سیاسی،و نیز محکوم رهبری حاکم بر جامعه که در انحصار طبقهء حاکم است)بسیج می کند و دارای یک قدرت متشکل متعهد می سازد و در یک رهبری آگاهانه ای که به سوی آرمان های طبقاتی خویش هدایت می کند،به حرکت در می آورد و در برابر جبههء استضعافگر حاکم به آرایش استراتژیک طبقهء خود می پردازد و رنج ها و نیازهای عینی آن را در شعارهای آگاهانه و بیان کننده ای که تعیین می کند مجسم می سازد و بالاخره بر اساس شرایط،امکانات و به یکی از معانی ای که در تعبیر امام پیش بینی شده است،یعنی وقایع مستحدثه،و موضع گیری های خاصی که دشمن گرفته و یا تحمیل کرده است،استراتژی و حتی تاکتیک را تعیین می کند.

 

ادامه دارد...