اسلام راستین و تشیع نخستین،یک ایدئولوژی ماوراء علم است؛یعنی باید به علم برسیم و بعد از علم،اسلام را بگیریم؛نه این که چون ذهن منجمد و منحط خودمان،علم را نمی تواند بفهمد و هضم کند،و به مرحلهء علمی نرسیده،اسلام را به عنوان یک داروی تخدیری و جبران جهل خود بگیرد.یعنی از علم،دور شویم و آنچه را که علم،پاسخ مان نمی دهد،در اسلام بجوئیم.بلکه برعکس،به ایدئولوژی های بسیار مدرن،علمی و بسیار مترقی برسیم،بیاموزیم و بفهمیم،و بعد از آن،چیزهائی را که در آن ایدئولوژی ها ناقص بودند،در اسلام بجوئیم.
و همچنین تشیع،امروز فقط به عنوان یک محبت موروثی،یا تنها به شکل مجموعه ای از فرم ها و قالب ها در سطح روشنفکران و در سطح ماجراهای فکری و اعتقادی و ایدئولوژیک و اجتماعی جهان امروز،قابل طرح نیست.تشیع دورهء بعد از صفویه و تشیع پاسخگوی نیازهای دورهء صفویه و تا یکی دو قرن بعد از آن،تشیع «علی(ع)» نیست.
تشیع «علی»،تشیعی است که هر روز که بر تحول فکری زمان و تکامل معنویت انسان و بر درک معنی یاب انسان،و همچنین بر دردهای انسان و بر نیاز و عطش و تشنگی انسان می گذرد،شکوفا تر و حضورش در همهء جهان و در وجدان انسان قوی تر می شود.
ادامه دارد...