سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

انسان دوستی

انسان دوستی علی از تمام زوایای سخن اش با چنان شدّتی روشن و آشکار است که برای فردی که علی را از نظر دینی و از نظر اسلامی مقایسه نمی کند،بلکه فقط می خواهد از نظر ارزشهای انسانی ارزیابی کند،قابل تصوّر و باور نیست.در مورد انسانهائی که جزء مکتب ما نیستند،امّا انسانند و تحت نظام و رهبری جامعهء انسانی هستند،می گوید:«دمائهم کدمائنا و اموالهم کاموالنا:همهء انسانها خون هایشان مثل خون ما مسلمانها و اموال شان مثل اموال ما مسلمان هاست»،این،غیر از رابطهء جنگ و رابطهء دشمنی است،که در آنجا می بینیم علی میداندار جهاد است.در اینجا مسئلهء رابطهء انسانی و نفی آنچه به نام تعصّب های مذهبی وجود دارد،مطرح است.بعد:«انّهم صنفان:آدم ها دو صنف هستند.امّا اخ لک فی الدّین:یا از نظر دینی برادر تو هستند؛اَو نظیر لک فی الخلق:یا از نظر دینی با تو مشترک نیستند،ولی از نظر سرشت و نوعیّت بشری نظیر تو هستند».حتّی به حاکمش می نویسد:

«حقوق اقلّیّت هائی را که از نظر مذهبی با تو شریک نیستند،امّا در این رژیم رسمی دینی،تحت رهبری و قیادت تو زندگی می کنند،بیشتر از کسانی که در طبقهء حاکم هستند و یا دین رسمی دارند و جزء اکثریّت اند،مراعات کن.حتّی مجال نده که آنها حقّ شان را از تو مطالبه کنند؛تو به سراغشان برو و حقّ شان را بده».

در ترکتازی ها و تجاوزاتی که بنی امیّه به مرزهای قلمرو حکومت علی می کردند،یک زن یهودی که در ذمّهء حکومت علی و در ذمّهء مسئولیّت حکومت اسلامی بوده،آسیب دیده یا کشته شده بود؛علی به خاطر اینکه باید از او دفاع می شده،ولی دفاع نشده و او نتوانسته از او در برابر مخالف و دشمن دفاع کند،به قدری خشمگین می شود که محکم و با خشم و عقده در مسجد فریاد می زند که:«اگر انسانی از این ننگ بمیرد،سرزنش اش نکنید»...

برای انتخاب ایده آلهای خویش باید بر پایگاه های استواری تکیه داشت و چه پایگاهی استوارتر از حرکت زمان – تاریخ – یعنی «مسیر تکاملِ نوعیِ انسان».مسیر تکاملِ نوعیِ انسان کدام است؟اگر بخواهیم تنها سه کلمه را از میان این شنزار بیشمار کلمات بشری انتخاب کنیم،سه کلمه ای است که تاریخ،آن را انتخاب کرده است،یعنی حرکت تاریخ به سوی هرچه بیشت متبلور شدن این سه معنی و بُعد پیش می رود:

اوّل:«احساس عرفانی»:یعنی  آنچه کشش وجودی جوهر انسان را به سوی ارزشهای متعالی جهت می بخشد و نیز به آدمی انرژی ای می دهد که تهیّه اش از هیچ مادّهء کالری زائی ساخته نیست.آنچه عشق و پرستش در تاریخ آدمی خلق کرده است،غنی ترین گنجینهء فرهنگ،ارزش و زیبائی تاریخ است.

دوّم:«تکامل آدمی»:وقتی می گویم آدمی،مقصودم تنها نازپروردگان هر جامعه و نظامی نیست – اینان جوش های صورت جامعهء بشری اند! – بلکه مقصودم توده های بیشماری هستند که در طول تاریخ،زمینهء اصلی بشریّت را تشکیل می داده اند و می دهند،اینان که همیشه تولیدکنندگان بوده اند و در عین حال محرومان،اینان که همواره غذا می داده اند و همواره گرسنه بوده اند و توده های عظیم بشری در طول تکامل تاریخ به سوی کشف ارزشهای خود و در نتیجه،کشف حقوق انسانی خویش و در نتیجه،کشف آفت ها و دشمنان طبقاتی و نوعیِ خود و بالأخره کشف راه خویش به سوی عدالت و نفی آفت ها و قدرتها و همهء نظام هائی که آنان را به استضعاف دچار کرده است،راه سپرده اند.شخصیّت گرفتن توده هائی بی شخصیّت که به سوی تحقّق عدالت بشری و برابری طبقاتی و چه بهتر نفی طبقات بشری در پیشرفت است،در مسیر جبری دوّمین بُعد از تاریخ قرار دارد.

سوّم:«آزادی»:انسان پدیدهء ساخته شدهء طبیعت بود و با کار خویش،طبیعت را نفی کرد،تاریخ ساخت و ساختهء تاریخ شد.با نفی تاریخ نیز نظام اجتماعی خویش را می سازد و بر آن تحمیل می کند و با نفی خویشتن غریزی خویش،انسان ایده آل را بر انسان رئال – آنچه را که باید باشد،بر آنچه که هست – تحمیل می کند.بنابراین بُعد سوّم تاریخ به سوی «آزادی» انسان،در حرکت است.امّا چه زندانهائی،انسان را در خود می فشرند؟

...ادامه دارد...