سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

آن خدائی که من به او معتقدم،خدائی است که پیامبر بزرگش،پیامبر شمشیر است و به قول رودنسون:«پیامبرِ مسلّح» است(البته او به عنوان حمله به پیغمبر،این وصف را می آورد،ولی من به عنوان افتخار!).البتّه پیامبر من مثل پیامبر مسیحیّت کاتولیک رومی نیست که میان ظالم و مظلوم،آقا و برده،استعمار روم و استعمارزدهء فلسطین،پیام عشق و محبّت تبلیغ کند و با چند تا نصیحت – که فقط به درد موضوع انشاء می خورد – در برابر امپراطوری وحشی و نظامی جهان،بخواهد تودهء ذلیل را نجات دهد و بعد هم دو تا آجان(مأمور پلیس) بیایند و منجی قوم اسیر را مثل یک اسیر بگیرند و ببرندش بالای دار و پیامش هم این باشد که:«ای ملّت اسیر استعمار رومی! کار قیصر را به قیصر واگذار کنید و کار خدا را به خدا! اگر آنها یک طرف صورتتان سیلی زدند،رسالت شما این است که طرف دیگر صورت تان را هم تقدیم ظالم کنید» [البتّه مقصودم آن پیغمبری است که الآن مسیحی ها تبلیغ می کنند و ساخت زورمندان رومی است برای توجیه بردگی و اسارت توده ها! وگرنه نظر یک مسلمان،نسبت به مسیح واقعی،مشخّص است] امّا پیامبر ما،پیامبر شمشیر است در برابر جنایت و خیانت؛و دیدیم شمشیری که با آن بنی قریظه را دسته دسته ذبح کرد و در چاه ریخت،وقتی آن شمشیر غلاف شد،ما را دسته دسته ذبح می کنند و در چاه می ریزند! این پیغمبر مذهب من،پیغمبر قدرت و پیغمبر عزّت است.

 

ویل دورانت می گوید:

 

«هیچ پیغمبری به اندازهء محمّد(ص)پیروانش را به نیرومندی تحریص و ترغیب نکرد و هیچ پیغمبری به اندازهء او در این راه توفیق نیافت».

 

پیغمبر ما پیغمبر زندگی این جهانی است،پیغمبر حکومت عدل است و پیغمبر کار و تولید است.خانه ای که در آن زندگی می کند،از خانهء همهء پارسایان پارسایانه تر و زندگی اش از همهء عابدان منزوی و گوشه گیر،ساده تر!و همهء زندگی اش در خدمت جامعه و مردم.

 

... پایان ...