سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

اسلامِ مادونِ علم،رفتنی است!اسلام و تشیّع راستین،ماوراء علم است.

اسلامِ ایران،یعنی تشیّع،که سرچشمهء الهام و کانون وحی اش دو تا است:نبوّت و ولایت،قرآن و نهج البلاغه،محمّد(ص) و علی(ع).

ولایت«علی(ع)»،یعنی تَبَرّا و تَوَلّا،بیزاری از دشمنان «علی»،دوستی دوستداران «علی»،حُبّ«علی(ع)» و ایمان به «محمّد(ص)».این است اسلامِ ایران.اسلامِ ایران،ایمان است و عشق،ایمان به پیامبر و عشق به امام.

این است که شیعه می گوید:بی عشق «علی»،دین بیهوده است و نماز بی ثمر؛بی عشق ولایت،ایمان به نبوّت هیچ نیست؛همهء اعمال پذیرفته نیست؛از پل صراط که بر جهنّم بسته اند – و به بهشت بولونی و درخت طوبی و «رود لاکروا» می رسد – به نیروی ولایت و شفاعت «علی(ع)» باید گذشت.

شناخت علی(ع)،«ذهنیّت» است؛و حُبّعلی(ع)،«احساس».امّا،تشیّع علی(ع)،«عمل» است!

در «تشیّع علوی»که روی «قرآن و سنّت»تکیه می کنیم؛به خاطر این است که ما تنها این دو اصل را داریم و لاغیر.هرچند که «تشیّع صفوی»،اصول متعدّده و متلوّنه دارد!«عترت» هم که برای ما اصل بزرگ و مقدّسی است،اصل«سوّم» نیست؛بلکه جزو همان اصل دوّم – یعنی سنّت – است.

به این معنا که«عترت پیامبر(ص)»،تنها طریق و راه مطمئنّ ورود به سرزمین قرآن و سرزمین سنّت است.

عترت،آموزگار راستین و مطمئنّ قرآن و سنّت است؛زیرا به غیر از «این طریق»،هرکس می تواند از قرآن و سنّت حرف بزند:معاویه حرف می زند،خالد ابن ولید حرف می زند،عبدالرّحمان ابن عوف حرف می زند،عثمان حرف می زند...

لکن تنها قرآن و سنّتی برای ما مطمئنّ و راستین است،که عترت از آن حرف می زند.پس اصل «عترت»،اصل «اضافی» نیست؛بلکه اصلی است که در خود بطن «سنّت» است.

 

ادامه دارد...