سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

 

کار آنچنان است که امام چهارم شیعیان،حضرت سجّاد(ع) انجام می دادند.بر سر رهگذر کاروانها می ایستادند و به عنوان خدمتگزار،خودشان را بر کاروانیان عرضه می کردند و در تمام طول حجّ،که گاه چند ماه طول می کشید،به عنوان پیشخدمت یا یک کارگر،در جمع حجّاج به کار مشغول می شدند و از اینکه ارزشهای ایشان را نمی شناختند،حرمت شان را نگاه نمی دارند،تحقیرشان می کنند و حتّی ایشان را به کارهای دشوار وامیدارند،احساس لذّت می کردند،زیرا در چنین وضعی،خودشان را با محروم ترین انسانها یکی می یافتند و این برایشان تجربه ای انقلابی و بزرگ بود.

 

کار،انسان را از نوعی آلیناسیون[ازخودبیگانگی]،به خصوص آلیناسیون روشنفکرانه مانع می شود.روشنفکر چون موجودی است که فقط می اندیشد،خود به خود به نوعی«تخصّص» کشیده می شود و می دانیم که تخصّص،نوعی آلیناسیون و از خود بیگانگی انسان است.رژیمهای انقلابی امروز با آگاهی بدان،برای اینکه انسان،زندانی چهاردیوار تخصّص خویش نشود،برنامهء کار برای کارمندان،روشنفکران و مقامات سیاسی می گذارند،امّا معمولاً این برنامه ها جنبهء سمبولیک،نمایشی،موقّتی و تظاهر مآبانه دارد و کار واقعی نیست.

 

مارکس می گوید:«چه اشکالی دارد که امروز کارگر باشیم،یک کارگر،چندساعتی به تآتر مشغول شود یا به ورزش،نقّاشی و یا برعکس،یک هنرمند،چندساعتی را در خانه یا در مزرعه ای کار کند؟».آنچه در متن سخن مارکس میخوانیم،مبهم است و آنچه در جوامع مارکسیستی امروز عمل می کنند،نمایشی است؛امّا در اسلام،مسئله به صورتی جدّی و حلّ شده و طبیعی وجود دارد:

 

بزرگترین رهبران فکری و پیشوایان انقلابی اسلام،به راستی کارگر بوده اند،کشاورزی و نخل کاری می کرده اند،بیل می زده اند،خاک می کنده اند و یا برای دیگران شیر می دوشیده اند و مزد می گرفته اند.علی(ع)،آنچنان مردی که جوهر فلسفی و فکری و عرفانی است،سرانگشتانش که زیباترین و عمیق ترین کلمات را که از سر انگشتان یک روشنفکر می تواند بتراود،خلق کرده است،دست هائی پینه بسته داشت.در یَنبُع کار میکرده،در مدینه با دست خویش چاهها و قناتهائی را حفر کرده است و با دو دست خویش،باغ و نخلستان به وجود آورده است.25 سال انزوای اجباری سیاسی وی،هم با اندیشیدن،با جمع آوری قرآن،با عبادت و در عین حال با کار گذشته است.

 

ادامه دارد...