سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

روشنفکر از این نظر در لبهء پرتگاه است که آگاهی اش را از کتاب می گیرد و این،خطر نوعی از خودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود می آورد،بیماری ای که در آن،ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است،کلماتی که معنا دارند؛امّا روح،شعور و احساس را فاقدند.

 

حتّی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن می گویند،باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند.اینان همچون واعظانی هستند که پول می گیرند تا دربارهء اِعراض از دنیا منبر روند،یا همچون مؤمنانی که بر سفره های هزار و یک شبی غذا می خورند و از زهد علی(ع)،ستایش ها می کنند و می پندارندکه خداوند،تنها آنان را از نعمت ولایت وی برخوردار کرده است.

 

کم نیستند کسانی که عثمان وار زندگی می کنند،امّا به ابوذر عشق می ورزند.حتّی آنانکه دست در دست معاویه دارند،امّا برای حسین(ع) می گریند و آنانکه مثل فاطمه(س) سخن می گویند،امّا شیوهء زندگی شان تقلیدی مهوّع از ملکه خاتون است.

 

از حجّ باز می گردند،آنجا که برابری را لااقلّ برای چند روز،آنهم به گونهء یک نمایش،تمرین باید کرد،و رجز می خوانند که وضع ما،کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود.و یا غرق لذّت می شوند که در این سفر،همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول،همهء مشکلات را حلّ کردند و پیش رفتند.

 

نه تنها نباید فریب این دو دشمن را که برادر دوقلوی یکدیگرند خورد،بلکه باید همواره بیدار باشیم که خود بدان دچار نشویم.آنچه ما را از این بیماری دور می کند،کار است،به گفتهء پیامبر(ص):«محبوب ترین کار،کار بدنی است»،مقصود کار طبقه ای است که تولید می کند و با عمل خویش،ارزش و قیمت می آفریند و رنج می برد،نه رنج ذهنی و روحی،که رنج عینی و واقعی،نه گرسنگی ای را که یک روزه دار می فهمد؛بلکه گرسنگی ای را که یک تهیدست می فهمد.

 

ادامه دارد...