با عده ای از دوستان در سفر حج می رفتیم خدمت یکی از دانشمندان،قبل از تشرف،من در بین راه برای رفقا پیش بینی کردم که چه مسائلی به عنوان مسائل علمی و مشکلات اجتماعی،آنجا مطرح خواهد شد و برای حلش کوشش و اجتهاد خواهد گردید.از شش مسئله ای که پیش بینی کردم چهارتاش درست در آمد و دو تای دیگر هم که مطرح شد یکی به این علت بود که خود رفقای ما مسائل دیگری طرح کردند و یکی به این علت که دیگر وقت نبود.
یکی از آن مشکلات علمی و اجتماعی اسلام که آنجا مطرح شد و مدتها بحث و جنجال و کوشش و حساسیت دسته جمعی برای حل فوری اش مصروف شد،مسائلی از قبیل صهیونیسم و استعمار و عقب ماندگی و فقر کشورهای اسلامی و قطعه قطعه شدن امت مسلمان و تضاد استثمار و تفرقه و هجوم فرهنگ غربی و مسخ فرهنگ اسلامی و بیگانگی نسل جدید غرب زده با اسلام و نفی و مسخ تاریخ و انحطاط فکری مسلمین و مشکلات فرقه ای و ...هیچکدام نبود،مشکل این بود که:
در قطب شمال یا جنوب که شش ماه شب است و شش ماه روز،اگر احیانا انسانهائی بتوانند در آنجا زندگی کنند و یا از آنجا بگذرند و اگر مسلمانی تصادفا در آنجا بود یا یکی از ساکنان احتمالی آنجا احتمالا تحت تأثیر اسلام قرار گرفته و مسلمان شد،حکم نماز و روزه اش چی خواهد بود؟
تا بالاخره پس از کشاکش های علمی و اظهار نظر ها و فرضیه ها و فتواهای مختلف،شخص دانشمند مزبور که مرد بزرگ و روشنی هستند فرمودند:فتوای من این است که مسلمانی که در قطب شمال یا جنوب زندگی می کند احکام نماز و روزه از او ساقط است،چون نماز،نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشائی،روزه هم روزهء ماه رمضان اس و آنجا اصلا ماهی نیست که ماه رمضانش باشد!!!
حوادث واقعه:یکی از پیش بینی های مترقی فقه شیعی این است که حوادث مستحدثه را که در هر زمانی روی می دهد و طبیعتا در قوانین فقهی پیشین حکمش و راه حلش نیامده است،باید علمای محقق مجتهد رسیدگی کنند و بر اساس موازین علمی و اجتهادی و شناخت عملی و علمی که از اسلام دارند آنرا طرح و حل کنند و پاسخش را بیابند.این اصل نشان می دهد که چگونه اسلام مسئلهء زمان و حرکت و عامل تغییر و تحول و نوآوری را در طی ادوار تاریخی،پیش بینی کرده است و آگاهان و اسلام شناسان را در برابر آن مسئول دانسته است.
ادامه دارد...