سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

تصور کنید که برخاستن این گروه شیعه - هرچند هم که اندک باشند - در متن انبوه دعاگویان خلیفه،چه شکوه و قدرت خطرناکی می تواند داشته باشد و تا چه حد می تواند بیدارکننده و انقلابی باشد؟و آنگاه دریابیم که چرا دستگاه خلافت با تمام قدرتش بسیج می شد تا صف زائران آل علی(ع) را بشکند و از گسترش انقلاب جلوگیری کند.می بینید که (انحراف از کعبه به کربلا) را اگر از شرایط و زمانش مجرد کنیم،غیر قابل پذیرش و انحرافی و مرتجعانه می نماید - همچنانکه در عرفات،خود من این انحراف را غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی می دانستم و می گفتم اگر خود حسین(ع) بود،نهی می کرد - اما چون در چنان شرایطی معنایش کنیم،چنین انقلابی و معترضانه می شود.

 

انحراف از کعبه به کربلا،فریاد اعتراضی بوده است در متن خاموش استحمار شده های دولتی.و این فریاد را باید در شرایط و زمانش شنید تا اصالت انسانی و اسلامی اش را دریافت.همچنان که المپیک امسال را در شرایط و زمان کنونی باید دید تا درست قضاوت کرد و همپای وجدان پلید شرق و غرب نشد که یکصدا محکومش کردند.در آنجا شیعه در متن استحمارشدگان خلافت بر می خاست تا ظلمی را که بر او رفته است فریاد کند و لباس دوستی دروغ را بر تن دشمن بدرد.و در اینجا،پنج نفر در متن تماشائی و تماشاگر استحمارشدهء شرق و غرب،برمیخیزد تا به دنیا بگوید که این هردو با ما چه کردند.و تو اگر هزار سال دیگر خواستی به قضاوت بنشینی،به امروز،به امسال،بازگرد و حادثه را در متن اکنون ببین تا به خطا داوری نکنی.

 

دو منحنی دور شونده،دو شناخت متناقض:بعد از سقیفه،دو شناخت ایجاد می شود:علی(ع) امام شایسته و ابوبکر خلیفهء ناشایست،اما هرچه از صدر اسلام دورتر می شویم،منحنی خلافت به راست منحرف تر می شود و در رژیم بنی امیه و بنی عباس و مغول...حاکم کم کم شرّ مطلق می شود و چهرهء شیطان می گیرد و علی در برابر آن،مظهر خیر مطلق و چهرهء الله.این است که در مسیر تاریخ،خلیفهء غاصب،رسما صورت اهریمن می یابد و از طرفی،علی در ذهن و وجدان تاریخ محروم انسانها تجلی الله پیدا می کند(آنتی تز شیطان).در طبقه ای علی مطلقا محکوم می شد و در طبقه ای حاکم،در سوئی ارزشهای انسانی علی را هم انکار می کردند و در سوی دیگر برای علی،ارزشهائی الهی قائل بودند.علی اللهی،آنتی تز خلیفة اللهی است،یک اصل دیالکتیک که یک امر نسبی در برابر ضدش که به مطلق رو می کند،به یک امر مطلق بدل می شود.

 

در تاریخ،اسلام به میزانی که به طرف راست ترین راست می رود،به چپ ترین چپ نیز گرایش می یابد،از طرفی تشیع،به شکل تنها تجلی گاه همهء آرزوها و عقده ها و ایده آل های انسان مسئول و مظلوم در می آید،عکس العمل جبری و دیالکتیکی تسنن،که پایگاه ستمکاران حاکم شده بود و تکیه گاه اشرافیت و استثمار طبقاتی ملتها.و از طرف دیگر تسنن به شکل انحرافی ترین مذهب دولتی رسمی و توجیه کنندهء جنایت و مظهر دستگاههای جلاد.اما شعارهای طبقهء حاکم،در ارتجاعی ترین،منحط ترین،ضد توده ترین،طبقاتی ترین،اشرافی ترین و جاهلی ترین نظام و رژیمش چیست؟

 

ادامه دارد...