سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

پس اکنون که حج،چون شعاری به دست دشمن افتاده است،چه باید کرد؟جهت معلوم است.طواف خاک حسین(ع)،طواف کعبهء راستین است.کعبهء شهید،کعبهء خون،کعبهء کسی که قربانی همان جلادی است که لباس سبز پوشیده است.چنین است که شیعه،به هوای کعبه اش بر می خیزد و بیم حرامیان و وحشت راه را به جان می خرد و از اقصای ایران تا کربلا را با پای پیاده می پیماید و گاهی تا کنار تربت حسین می رسد و از همانجا به وسیلهء مأموران خلیفهء الله!خلیفهء رسول الله(ص)!به سیاه چالها برگردانده می شود و در زیر شکنجه و شلاق نابود می گردد.اینجاست که زیارت حج و آهنگ خدا کردن،به کعبه رفتن نیست،به سوی حسین رفتن است.که خاک معنای دیگری می یابد و شفاعت،اثر و معنای دیگری دارد.

 

زیارت حسین(ع)،بزرگترین جهاد می شود،چون بزرگترین دشمن،بیشترین هراسش این است.وگرنه چرا به آب می بندد و قبر ها را ویران می کند و زائران حسین را قتل عام می کند و وقتی نتوانست شرطه هایش را بفرستد،مأمورین مخفی اش را به اسم دزد و سارق مسلح و حرامی،به جان زوار می اندازد و نابودشان می کند؟مگر نه این است که دستگاه می ترسد و می کوشد تا این فکر نابود شود و این قضیه آنقدر مطرح نشود که از یادها برود؟زیارت این خاک است که تودهء مردم را یاری می دهد تا به انقلاب حسین و به جهاد و مبارزهء او علیه ظلم،بیندیشند و به رسوا کردن دستگاه حاکم بنشینند.

 

چنین است که این خاک -خاک کربلا- سمبل و شعار می شود و طواف آرامگاه حسین با صد طواف کعبه،برابر می شود و حتی بر آن ترجیح می یابد.(در اینجا ممکن است که بعضی ها بگویند:این رسم عوام است که به کربلا رو می کنند و من می پذیرم.چرا که دارم از مذهبی می گویم که در ذهن و قلب مردم جاری است و به حقایقی کار دارم که در ساده ترین مراسم عامیانه بیان می شود).همانجا -در عرفات- دریافتم که چرا آنها می توانستند.و من نمیتوانم جهتم را از کعبه به کربلا بگردانم،سنت اسمعیل و ابراهیم را تحقیر کنم و این سنت ها و طواف و سعی -و امثال اینها – را ندیده بگیرم و در وقت حج،به کربلا رو کنم؟

 

اما در روزگاری که اینجا -مکه،عرفات،کعبه- بزرگترین وسیلهء تبلیغاتی جلاد ها و طبقهء حاکم بوده است،گریز به کربلا طبیعی است.گرایش شیعهء آن روزگار به کربلا و رو گرداندنش از مراسم رسمی ای که خلیفه یا نمایندهء خلیفه،پیشاپیش اش ایستاده است،به چه معنائی بوده است؟سمبل و رمز چه چیزی،و چگونه اعتراض،دمونستراسیون و تظاهراتی انقلابی و مترقی بوده است؟در متن صد هزار و دویست هزار و پانصد هزار مردمی که به وسیلهء دستگاه های تبلیغاتی دینی وابسته به خلافت،استحمار شده بودند،گروهی بودند که حج هم آمدند،احرام هم بستند و همهء کارهای مسلمانان را هم کردند؛اما در عرفات،چیزهای دیگری می گویند،از واقعهء دیگری حرف می زنند و از کسی دیگر می گویند.از قربانی دیگر،طواف دیگر،کعبهء دیگر،نمرود دیگر و از شیطانهای دیگری که باید رمی شوند.

 

ادامه دارد...