روشنگری اجتماعی

بنابراین،رهبری شیعی،آن رهبریِ کوشنده نیست که به حکومت رسیده باشد و خاموش گردد.رهبری مستمر نهضتی است که اصلا در تاریخ دوازده نسل،ضد حکومت است!آن انقلاب ضد حکومتی است که تحت رهبری مستمر و تعیین کنندهءامامت،هرگز اجازه نمی دهد که امت متلاشی گشته هریک به دنبال فریبکار حقه بازی به راه افتند.

 

دورهء غیبت صغری می رسد...امام در این  دورهء غیبت که به طول یک عمر کوتاه طبیعی است از مرکز مخفی گاه خود،با اعزام پیک هائی و با ارسال بودجه و تجهیزات،سازمان مبارزه را در سرتاسر کشورهای اسلامی و به خصوص در قسمت های شرق عالم اسلام،از بلخ و بخارا تا نیشابور رهبری می کند.دستگاه حاکم،هر قدر تلاش و کوشش می کند نمی تواند در مقابل پوشش همگانی و سرسختانهء تاکتیک تقیّه،این دوازدهمین رهبر را دستگیر و نابود کند.

 

و سپس غیبت کبری آغاز می شود...در این دوره،رهبری و هدایت امت بر عهدهء خود امت گذاشته می شود تا بر اساس همان ایدئولوژی مترقی تشیع،عالم ترین و عادل ترین راهبر را از میان خود برگزینند تا به نیابت امام معصوم و همانند او و بر اساس استراتژی ائمهء شیعه،سنت مبارزهء دویست و پنجاه سالهء آنها را ادامه داده،امت اسلام و جامعهء بشری را در راه مبارزهء مستمر آنها بر علیه نظام مستمر تاریخ،زورمند و زرمند و مزوّر،راهبری کند(امر به معروف و نهی از منکر).

 

دورهء غیبت دوره ای است که تداوم و استمرار رهبری مبارزهء امت که قبلا تا دوازده نسل از طرف بالا و از طرف فرماندهی انقلاب تعیین شده بود،با همان ایدئولوژی و هدفها و شعارها و استراتژی و جهت گیری...به خود مردم آگاه شیعه منتقل می شود تا آن عالم ترین و عادل ترین رهبری را به نیابت امام انتخاب کنند که سنت مستمر امت را در امور رهبری امت اسلام و بشریت ادامه داده،مبارزهء آنها را در امر به معروف و نهی از منکر،دائما رهبری کند تا از این راه،مردم را آنچنان در برابر نظام حاکم و مستمر تاریخ که همواره زورمندتر و مزور تر و زرمندتر می شود،بیدار و هشیار و آگاه و مؤمن و آمادهء مبارزه نگاه دارد که در جهان،دیگر زور را نپذیرند،فقر را تمکین نکنند و ناآگاهی را تسلیم نشوند و بر علیه آنها قیام کنند تا قائم(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)برسد. 

 

میلاد شهید،یک معنی بزرگ و تکان دهنده دارد،در این آفرینش بزرگ،شهید تنها موجود زنده ای است که میلاد دارد اما مرگ ندارد....در اروپا و زبانهای غربی،شهید کسی است که در راه عقیدهء خود،مرگ را برای مبارزه با خصم،در دوران نتوانستن انتخاب می کند و کلمه ای که برای بیان و نامیدن شهادت و شهید به کار رفته،با کلمه ای که در فرهنگ اسلامی برای تسمیهء کسی که در این راه،مرگ را انتخاب کرده است و به کار می رود،اختلاف بینش اسلامی نخستین را با بینش غیر اسلامی نشان می دهد.

 

ادامه دارد...