سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

در اینجاست که دشمن،بهترین معرّفِ دوست می گردد و شناخت دشمن،بهترین وسیلهء شناخت دوست.یعنی نخست بایستی دشمن - و  وجههء او -  را ارزیابی کرد تا آنگاه بتوان دوست – و وجههء او – را شناخت!ممکن نیست بتوان علی را شناخت؛بی آنکه معاویه،طلحه،عبدالرحمن بن عوف،عثمان،خوارج و دیگر دشمنان او را شناخت...هم از این روست که برای ما روشنفکران مسئول بی غرض،هیچ کتابی"ضالّه" نیست.هر کتابی را باید خواند ولو کتب ضالّه باشد.همین کتب ضالّه است که راه هدایت را نشان می دهند!

کسانی که بر آیات خداوند کفر می ورزند،در منطق ارسطوئی ما همین ماتریالیستها،ناتورالیست ها و اگزیستانسیالیست ها و غیره هستند!اما خود قرآن با منطق خاص خویش،اینها را درست جور دیگری معرفی می کند: کسانی که بر نشانه های خداوندی کفر می ورزند و پیامبران را به ناحق می کشند و کسانی(از افراد این امت یا حزب و یا غیر آنها) را می کشند که مردم را به استقرار قسط و عدالت امر می کنند،مژده شان ده بر عذاب دردناکی.

بنابراین کسانی به آیات خداوندی کفر می ورزند که پیامبران و افراد این امت یا حزب و یا غیر آنها را که در راه عدالت و برابری مردم مبارزه می کنند،به قتل می رسانند!این هر سه از یک مقوله اند و هر سه در یک جبهه اند و جبههء هر سه در برابر جبههء الهی یا حزب الله،یعنی جبههء مردم قرار دارد!از اینجاست که مبارزهء گروهی در راه استقرار عدل و قسط در میان مردم،در حقیقت،ادامهء مبارزهء پیامبران است و همسنگ ایمان به نشانه های خداوندی و قتل آنها،ادامهء راه دشمنان پیامبران است و همسنگ کفر بر نشانه های خداوندی!

پایگاه طبقاتی شیعه،همان پایگاه طبقاتی نهضت اسلام اولیه است که کاملا روشن و مشخص است.پیغمبر اسلام(ص) به محض اینکه نهضت خود را با شعار قولوا لا اله الا الله تفلحوا آغاز می کند،طبقات،کاملا از یکدیگر مشخص می شوند:قریش،اشراف،باغداران طائف،و همهء کاروان داران در یک صف و در برابر او قرار می گیرند،غریبه ها،برده ها،تحقیر شده ها و پامال شده های نظام اشرافی و طبقاتی حاکم هم که از هر نعمت و فخری محروم بودند به سرعت در یک صف و در کنار پیغمبر،تا جائی که خود قرآن هم می گوید که قریش به طرفداران پیغمبر،اهانت و فحاشی می کردند که اینها اراذل و بی سر و پاهای پست ما هستند که دور و بر او را گرفته اند و اصلا در اطراف او آدم محترم و معنوی درست حسابی با همان معنای اشرافی کلمه-که امروز هم رایج است-وجود ندارد،همه اش مشتی آدم بی آبرو یعنی بی ثروت و بی فخر!هستند که حرفهای او را گوش می کنند،مانند صُهیب رومی،بلال حبشی،سلمان فارسی و ابوذر غفاری و غیره...!

ادامه دارد...