اما متأسفانه خیلی ها این گرایش را تشخیص نمی دهند و در سخنرانی ها و وعظ های دینی خود،مطالب کتابهای درسی،روزنامه ها،مجلات و کتاب های معلومات عمومی را به خورد مردم می دهند؛آن هم به نام دین و آن هم توسط کسانی که اصلا شناختی از قضیه ندارند.
هرگز نباید تصور شود که چون امروز،حزب و حزب بازی در دنیا - یعنی غرب! - مطرح یا مد شده است،من هم به فکر افتاده ام تا چارچوبه ای از آنها عاریه کنم و آنگاه دنبال آیه و حدیث و روایتی باشم که مثلا می خواهم تشیع را در ذهن متجددین امروزی معرفی کنم!هرگز!
چون من و همهء کسانی که در این خط مشی راه می سپارند بیش از آنچه از ارتجاع و کهنگی بیزارم،از تجدد مآبی و تشبه به فرهنگ و تمدن و حتی خط مشی علم و هنر و ادب و فلسفه و سیاست و صنعت حاکم برجان امروز،بیزاری توأم با دشمنی و کینه داریم و بر آنیم که اسلام را و تشیع را آنچنان که بوده است،و با زبان خودش،در وجدان این نسل و این عصر مطرح کنیم و معتقدیم که اگر جهت انسانی و رسالت اجتماعی اسلام و خط مشی علی وار مذهب،درست معرفی شود،برای دعوت روشنفکر امروز،ما نیازی به رنگ آمیزی تجددمآبانهء اسلام نداریم.
به هر حال،آنچه امروز مطرح می کنم و ناچارم از آن به سرعت بگذرم حزب ایده آلی است از اسلام با بینش تشیع که مورد نیاز همهء روشنفکران جهان است و حزب مسلمانان مسئول و در کامل ترین شکلش،مکتب اعتقادی و مسئولیت اجتماعی شیعیان آگاه که تشیع را،نه به عنوان ابزاری برای توجیه گریز از مسئولیت و عمل و میانبر بیراهه ای موهوم برای رستگاری و وسیلهء برخورداری از پاداش اعمالی که انجام نداده اند و یا مجموعهء احساسات و ذهنیات و شعائر فرقه ای و تفرقه ای،بلکه به عنوان مترقی ترین تلقی اسلام و انسانی ترین راه آگاهی و عدالت و نجات مردم و مسئولیت آفرین ترین ایمان می فهمند.
حزبی که در متن رسالت پیامبران توحید قرار دارد و ریشه در عمق وجود دارد و در متن واقعیت تاریخ و در طول سرگذشت دراز بشریت و نبرد مستمر حق و ناحق و مردم و ضد مردم،تحقق عینی یافته و شکل گرفته و ریشه دار ترین و واقعی ترین تاریخ را دارد و غنی ترین فرهنگ را،حزبی که با ناموس خلقت عالم پیوند دارد و با فطرت انسان،خویشاوند است.نه حزبی که ساختهء ارادهء قدرتهاست و ایدئولوژی تراویدهء ذهن های تئوریسین ها و ایدئولوگهائی که به گفتهء فیلسوف بزرگ "تقدیر تاریخ"،مترقی ترین و انقلابی ترین و چپ ترینشان نیز،سوسیالیست های خیالبافی هستند که،بیگانه با سنت های لایتغیر حاکم بر حرکت علمی تاریخ،با کلمات رنگین،تاریخ می سازند و با قلم های نویسنده،سرنوشت می نویسند و نه دانشمندانی رآلیست،که فیلسوفهائی هستند اتوپیست و خالق مدینه های فاضله در لای کتاب!
ادامه دارد...