اسلام:دعوت.رسالت.تکلیف.مسئولیت.جهاد.ناس!قسط.عدل.انفاق.تفویض یا هبوط.انسان جانشین خدا در طبیعت.زهد.نفی مالکیت فردی.مالکیت خدا.امانت.کنز.ربا جنگیدن با خداست.اصالت معاش.استضعاف.یتخبطه الشیطان من المسّ.قرآن:دربارهء پول زدگی رباخوار.زندگی پست دنیوی.من لا معاش له،لا معاد له.اصل لاضرر و لا ضرار.کادّالفقر ان یکون کفرا.الزرع للزارع ولو کان غاصبا.انقلاب آخرالزمان.انتظار.جامعهء بی تضاد موعود.حکومت اجماع.شورا و بیعت.وصایت.تقیّه.تقلید.
اما برای آنکه این سنجش را تمام کرده باشیم،به جائی می رسیم که ایدئولوژی انسانی دیگر ساکت میشود اما ایدئولوژی انسانی هنوز حرفهائی برای گفتن دارد:
اسلام:غیب.اخلاق.عشق.پرستش.رستگاری.پاداش.کیفر.معاد.بقاء.در یک کلمه:اسلام،ایدئولوژی مذهبی،اما رآلیست منطقی است.زیرا برای ارزشهای اخلاقی و ایثار و شهادت بر اساس جهان بینی خدا-معاد،توجیه عقلی دارد.ایدئولوژی:ایدئولوژی مادی در اینجا،ایده آلیست ذهنی است،زیرا در پاسخ کسی که می پرسد:چرا برای مردم،خود را فدا کنم؟باید به احساسات قهرمانی تکیه کند!
اما فلسفه و علم:شناختی که بر یک اصل استوار است و آن رابطهء ذهنی با عینیت است.بینش ایدئولوژیک،بینشی حقیقت پرستانه است و بینش فلسفی یا علمی،بینشی واقعیت طلبانه.ایدئولوژی مسئولیت آور است یعنی تعهد و تکلیف ایجاد می کند،چه،تعصب،خصیصهء ذاتی و نتیجهء حتمی آن است؛در حالیکه فلسفه و علم به خودی خود لاابالی است.ایدئولوژی می گوید:باید اینچنین باشد و فلسفه و علم میگویند این چنین هست.
می بینیم که اسلام به عنوان یک رسالت،یک پیام و یک مکتب هدایت و نجات برای مردم،از نوع ایدئولوژی است،نه فلسفه و علم و هنر و ادب و صنعت.منتهی یک ایدئولوژی راستین و کامل.ایدئولوژی مردمی که ریشه ای خدائی دارد.
ادامه دارد...