خودسازی در بینش اسلام یک ریاضت منفی نیست بلکه یک پرورش مثبت است.
خودسازی باید هدف داشته باشد و آنچه خودسازی را معنی می دهد یک ایدئولوژی است و یک ایده آل.
نخستین گام این است که دچار از خودبیگانگی نشویم.بزرگترین عامل از خودبیگانگی،تقلید است :تقلید از سنت ها.زندان خویشتن.
اولین قدم،کشف خویشتن و ایمان به ظرفیت های انسانی خویش.
ایدئولوژی رو به فردا نباید از رسوبات ذهنی و تلقینی ما سر برآورد و نیز نه از دریافت هائی که میدانیم و یا نمیدانیم از کجا به ما می رسد:رسانه های گروهی،چه رسمی و چه پنهانی.
تکیه بر مسیر تکامل نوعی انسان با تکیه بر سه عامل:احساس عرفانی(کشش به سوی ارزشهای متعالی)-تکامل آدمی در مسیر تحقق عدالت بشری-آزادی از طریق نفی زندانهای چهارگانهء طبیعت،جبر تاریخ،نظام اجتماعی و طبقاتی-زندان خویشتن.
زندان طبیعت با علوم طبیعی و تکنولوژی نفی می شود.زندان جبر تاریخ با کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل و فلسفهء تاریخ.
زندان نظام اجتماعی و طبقاتی از طریق ایدئولوژی انقلابی قابل رفع است.زندان خویشتن از طریق انتخاب و مسئولیت و خودآگاهی.
فلاح،آزادی آدمی است از زندان خویشتن.(بحث رشد و تکامل همراه با رهاشدن از بندها).
چگونه می توان جامعه ای به راستی بی طبقه داشت در حالیکه انگیزه های مالی افراد،آن جامعه را به حرکت در می آورد و فلسفهء مادی،تلقی ما را از وجود ما و زندگی ما تشکیل می دهد؟
ممکن نیست آزادی داشت و احساس عرفانی و اخلاص اخلاقی و وجودی،مگر اینکه پیش از آن نظام زندگی،نظامی باشد که انسانها را از بند زندگی مادی و از اسارت اقتصاد رها کند.
یک انسان خدائی برای ایثار،یک توجیه ایدئولوژیک و متناسب با جهان بینی خویش دارد.
خود را به بهشت رساندن،در حالیکه دیگران را در جهنم زندگی و زمینی رها کردن،نوعی گریز ریاکارانه و رندانه ای است که از طرز فکری تاجرانه سر می زند...
در اسلام،همانقدر که نماز و روزه واجب است،امر به معروف و نهی از منکر و جهاد هم [البته در معنای واقعی شان] واجب است؛یعنی درست از روزی که انسان به بلوغ شرعی می رسد...
ادامه دارد...