سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

 

 

46)و نیایش،نه همچون تخدیر آرامش بخش است،بلکه آرامشی که می بخشد زائیدهء اشباع تشنگی و نیاز و اضطراب روح آدمی و پاسخ گفتن به کمبودهائی است که در عمق فطرت آدمی هست.

47)ارزش عقل در نظر ما غربی ها به مراتب بالاتر از آستانهء عشق است...ایکاش انسان امروز،همچنانکه زیبائی دانش را می فهمد،زیبائی خدا را نیز بشناسد و به سخن پاسکال همچنان گوش بدهد که به سخن دکارت.

 

48)در دعائی که برای ثواب انجام می شود،علت غائی،چیزی خارج از عمل است. آنچه فعلا ما انجام می دهیم،تحمل اعمالی است که خودشان حکمتی ندارند.البته ثواب اصیل و اسلامی،نتیجهء منطقی و دنبالهء طبیعی یک عمل عبادی و مذهبی می باشد و بی نهایت درست است.اما یک وقت هست که ما مثلا زیارت وارث را برای این می خوانیم که تصویر تمام تاریخ بشر را به ما نشان دهد.یعنی مثلا قیام حسین(ع) را صرفا یک پدیدهء تاریخی محدود ندانیم؛بلکه بفهمیم که این حادثه،از اولِ انسانیت تا آخر تاریخ،گسترش پیدا می کند.

 

49)بشر همیشه در بین رشد عقلی و احساسی در نوسان بوده است.به معنویت رو می کند،ضعیف می شود و خطرات طبیعی،نابودش می کنند.به رشد عقلی می پردازد،به اندازهء یک گرگ هم احساس حیوانی ندارد.

 

50)دوست داشتن را هر کس بفهمد،خدا را به آسانیِ استشمامِ بوی گل می فهمد،اما کسی که فقط فهمیدنِ عقلی را می فهمد،خدا برایش مجهولی است دست نایافتنی.

 

51)نیایش عبارت است از تجلی دغدغه و اضطراب انسانی،زندانی مانده در خویش که به زندانی بودن خویش،آگاهی یافته است و آرزوی نجات و عشق به رستگاری،او را بی تاب کرده است.نیایش، تجلی روح تنها،و تنهائی است.تنها و تنهائی به آن معنی که کسی دور افتاده باشد.بنابراین تنهائی به معنی بی کسی نیست؛بلکه به معنای جدائی است،بی کسی نیست،بی اوئی است.

 

52)کسی که عشق را نفهمد،اگر هم به میزانی قدرت علمی اش قوی بشود که زندانبان طبیعت گردد و حتی طبیعت را اسیر خودش کند،باز به اندازهء یک حیوان،اسیر خودش خواهد بود.

 

53)دعا در چهرهء مردانی مثل علی زیباست که از شمشیرش مرگ می بارد و از زبانش،عاجزانه،ناله،و از چشمش،اشک.این زیباست.

 

54)همان طوری که عقل،بزرگترین عامل در تمدن سازی جامعه های بشری بوده و جامعهء متمدن ساخته است،عشق نیز بزرگترین عاملی بوده که انسان متمدن ساخته است.جامعهء متمدن،غیر از انسان متمدن است.

 

ادامه دارد...