سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

استعمار برای تسخیر یک چامعهء سنّتی و مذهبی،دو کار باید می کرد.اوّل،گشودن دروازه های بسته و فرو ریختن حصارها و شکستن برج و باروها برای ورود؛برای اینکه مردم بومی نهراسند؛و «اُمُّل و آدم ندیده و بیگانه گریز و بسته» نباشند.برای این کار،باید «تعصّب» نابود شود.دوّم اینکه،مصرف ها عوض شود.

تیپ های سنّتی و مذهبی در جامعه های قدیمی عرب و عجم و ترک و تاتار و چین و هند و مسلمان،بودائی و هندو...بر فرض هم که به زور یورش نظامی در اشغال امپریالیسم غرب قرار گیرند؛کشورشان پایگاه نظامی و حکومتشان ابزار سیاسی غرب می شود؛ولی اینها مقدّمه است.امروز غربی ها،مثل وحشیان مغول و قلدران ماجراجوی مغرور چنگیز و آتیلا و هولاکو و امیرتیمور...هدفشان کشورگشائی نظامی و تاج گیری و تاج بخشی های نادری و یا جنگ و جدال های مذهبی نیست.اینها«متمدّن!» اند،لیبرال دموکرات،فرزندان انقلاب کبیر فرانسه!این ها هدفشان این است که«جامعه»ها،«بازار» شوند و آدم ها مصرف کننده.از چه راه؟ «مدرنیسم»!

برای این کار،باید تحصیل کرده های این کشورها،با فرهنگ اروپائی آشنا شوند؛امّا در حدّ یک «واسطه»؛باید روشنفکر شوند،امّا روشنفکر «متجدّد»؛باید متمدّن شوند،امّا تمدّن «مصرف»!

یک نگاه سریع به تاریخ «مدرنیسم»،و آغاز «نهضت های اروپائی گری» و نخستین روشنفکران تجدّدخواه و اوّلین معترضان به مذهب و سنّت و کهنگی در کشورهای آسیائی – آفریقائی،همه چیز را روشن می کند و نشان می دهد که این همه،از کجا آب می خورد.

این است که در اینجا،آن تزی را که در سخنرانی «از کجا آغاز کنیم» مطرح کردم.

یادآوری می کنم،تحت عنوان «جغرافیای یک حرف»!یعنی در علم،یک نظریّه،یا حقّ است،و در نتیجه همیشه و همه جا حقّ است و باید گفت حقّ است و بر آن تکیه کرد،مثل کرویّت زمین.و با نظریّات غلطی که در این باره هست،مبارزه کرد.و یا یک نظریّه باطل است و در نتیجه،همیشه و همه جا باطل است و باید آن را کوبید.

امّا در «جامعه»،غیر از منطق یک «نظریّه»،عامل دیگری را نیز باید در قضاوت دخیل شمرد؛و آن: ملاک«زمان – مکان» خاصّی است که آن «نظریّه» در آن مطرح می شود.این است که گاه یک «حقیقت»،عامل«باطل» می شود،و یک «خدمت»،ابزار «خیانت».

نماز خواندن،بی شکّ برای یک مذهبی،مقدّس ترین کار است.بحث علمی برای یک دانشمند،عالی ترین مشغولیّت،و درس خواندن برای یک جوان،بزرگترین خدمت.

امّا این بچّه،یک «صغیر» است،قیّم دارد،قیّم خیانتکار می خواهد ذهن او را به مسئله ای مشغول کند؛یا از محیط،پرت اش کند و املاک اش را کم کم بخورد،به اسم خود تغییر دهد.او را وا می دارد که برای ادامهء تحصیلات عالی در بهترین دانشگاه های امروز دنیا،به آمریکا برود یا اروپا.

ادامه دارد...