سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

رهبری یک اجتماع،خود یک تکنیک است و یک علم.یک مهندس کشاورزی برای آبادی یک زمین بایر،ابتدا باید «استعداد های موجود در خاک» را در نظر گیرد و بکوشد تا با اعتناء به آن و استفاده از آن،کارش را آغاز کند.

برای پیشبرد جامعه های عقب مانده،دو راه بیشتر در پیش نیست:یکی راهی که در این یک قرن رفته ایم،و آن تقلید و ترجمه است و وارد کردن کالاهای مادّی و معنوی غرب و نابود کردن کالاهای مشابه بومی.امّا متأسّفانه نتیجه،معکوس بوده است و از این راه،ما به «تجدّد» رسیده ایم؛امّا به تمدّن،نه تنها نزدیک تر،که دور تر هم شده ایم.چه،در غرب،«تجدّد» و «تمدّن» یکی است و هماهنگ.امّا در جامعه های بومی و تاریخی،تجدّد با تمدّن مغایر است و این داستان،پیچیده و مفصّل است.

راه دیگر،که من سال هاست که به آن می اندیشم،شناختن و ارزیابی کردن نیروها و استعدادهای موجود در جامعه است،و رسوخ در آنها و تزکیه و تبدیل آن ها به عوامل مثبت و مصالح سازگار برای بیداری و پیشرفت و رشد فرهنگ و مدنیّت و تحرّک خلّاقهء جامعه.

بی شکّ یکی از عوامل نیرومند در این کشورها،که هنوز به شکل جامعه ای تاریخی زندگی می کند،«مذهب» است.به خصوص که در این محیط ها با کلاسیسم پیوند خورده و سخت نیرومند شده است.

من معتقدم که باید از طریق دین،در وجدان فردی و اجتماعی یک جامعهء مذهبی حلول کرد و او را بیدار نمود،با او زبان و احساس مشترک یافت و حرف زد.این تنها راه ممکن است و تجربه های بسیاری آن را ثابت کرده است.مبارزه با مذهب،تنها نتیجه ای که داده است،اسارت بیشتر مردم در چنگ دسیسه های سرمایه داری غرب بوده است.یک فرد مذهبی که مذهبش را از او می گیری،چه می شود؟یک روشنفکر؟هرگز!یک مصرف کنندهء کالاهای اروپائی و بس،یک موجود رام و بی تعصّب در برابر هجوم غرب،و این نیز تجربه شده است و بسیار!

ما متفکّر نداریم،روشنفکر نداریم.آن ها که هستند،همه آسیمیله (assimiles) هستند.چه قدر این اصطلاح به حدیث معروف پیغمبر(ص) می خورد که:«مَن تَشَبَّه بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُ:هرکس خود را شبیه قومی کند،از آن ها به حساب خواهد آمد ».«متشبّه»،ترجمهء لغوی «آسیمیله» است.آسیمیله،متجدّد هست،متشبّه هست،امّا متمدّن نیست.آسیمیله یا متشبّه،یک شبه آدم است؛این نه دشنام من است و نه حتّی تعبیر من.بلکه تزجمهء تحت اللّفظی کلمه است.چه جنایت ها که آسیمیله ها نکردند،اینها دلّالان و راه بلدان استعمارند.این ها استعمار را به خورد مردم بومی می دهند.این ها فرهنگ و مدنیّت و مذهب و همهء فضایل اخلاقی و روابط متعالی انسانی و اندوخته های معنوی و اجتماعی و اخلاقی و هنری و ذوقی ملّت خویش و تاریخ خویش را در پای غرب قربانی کردند و نابود کردند و لجن مال کردند.

بسیاری مسائل داریم که باید به فوریّت حلّ شود.یعنی اگر در مملکت ما فردی یا افرادی هستند که به مقام روشنفکری رسیده اند،رسالت شان در این است که تکلیف این مسائل را معیّن کنند.

ادامه دارد...