سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

همین راه حقیقی و راسته و صراط مستقیم و هموار و مقدس،که شنیده اید پیش از این،هزاران تن را به مقصد رسانده است؛ولی شما را عمری است که متوقف نگاه داشته است.درست مثل کسانی شده اید،که راه غلط و بیراههء گمراهی و آوارگی را انتخاب کرده اند.

چرا؟چون شما راه را گردشگاه کرده اید.راهِ رفتن را،پارک مقدس،مزار مقدس،باشگاهِ ماندن ساخته اید.شیعه را نگاه کنید:امام،یعنی کسی که او را راه می برد و راه می نماید،شده است برای او،یک ذات مقدس غیبی،یک شخصیت فوق انسانی،که فقط باید او را ستود و پرستید و عشق ورزید و از او تعریف و تجلیل کرد و دیگر هیچ!مذهب و اصول و احکام و شخصیت های مذهب،هدف شده اند.این است که کسی را به هدف نمی رسانند.

به نظر من،تصادفی نیست که تمام اسامی و اصطلاحاتی که در فرهنگ اسلامی و در تلقی های مختلف و کتب مرجع گوناگون،برای دین به کار رفته است،به معنای «راه» است.خود کلمهء دین،غیر از معنی هائی که از قبیل حکمت و خرد مقدس،برایش قائل شده اند،به معنای راه هم هست؛و دیگر اصطلاحات

همه:سِلک،شرع،شریعت،طریقت،صراط،مذهب،اُمّت.

مجموعهء عناصری که برای تعریف جامع انسان،از قصهء آدم برمی آید،بدین گونه است که:انسان،خداگونه ای است تبعیدی؛جمع ضدّین؛یک پدیدهء دیالکتیکی «خدا-شیطان»،«روح-لجن»؛ارادهء آزادی که خود،سرنوشت اش را می سازد؛مسئول،متعهد،گیرندهء امانت استثنائی خداوند؛مسجود همهء فرشتگان؛جانشین خداوند در زمین؛عاصی،حتی بر خدا؛خورندهء میوهء ممنوعه،مطرود بهشت و تبعید شده به این کویر طبیعت؛با سه چهرهء عشق(حوّا)،عقل(شیطان)،و عصیان(میوهء ممنوعه)!و مأمور تا در تبعیدگاه خویش(طبیعت)بهشتی انسانی بیافریند؛و در نبرد دائمی خویش،از لجن تا خدا،به معراج رود؛و این حیوان رسوبی لجنی،خُلق و خوی خدا گیرد!

ادامه دارد...