از همه مهم تر،نباید فراموش کرد که پیشرفت در هر یک از این ابعاد،از حرکت هم زمان در ابعاد دیگر جدا نیست.کسی می تواند در درون خویش به پرورش ارزشهای خدائی بپردازد و به انعکاس خداوند در فطرت خویش بپردازد که در همان حال با سرنوشت مردم ستمدیده و محروم درآمیزد و رنج آنها را احساس کند و در مسیر رهائی آنان تلاش کند.
و در همان حال،کسی می تواند در همدردی با تودهء مردم تا این حد پیش رود و مخلصانه پیش رود و ایثار وجودی کند که در درون خویش،ارزشهای انسانی را پرورده باشد. و نیز کسی می تواند این دو را هماهنگ هم پیش ببرد که از تنگنای جنینی تعصب کور و خودپرستی فکری و ذهنی رها گردد و به آزادی دیگران حرمت نهد و تحمل عقیدهء مخالف را تا سرحدی که برای همهء متعصبان،جزمی ها و دگماتیست ها حیرت آور است،به دست آورد.
بنابراین سه بُعد اساسی ساختمان خویش مشخص است.اکنون باید شیوهء پرورش هماهنگ این سه بُعد را مشخص کرد.به طور خلاصه،این سه بُعد را باید مداوم و همزمان با « عبادت،کار، مبارزهء اجتماعی» تبلور بخشید و تقویت کرد.
1)عبادت:عبادت یک مسئلهء وجودی است و اساسا به معنای خودسازی.وجود آدمی که با اغراض،تمایلات و عادات انحرافی،کشش های ناهمگون و دور از راه و خودخواهانه را بر ما تحمیل می کند،باید در زیر دست آگاه و ارادهء آدمی و با یک رژیم سخت و مفید،«تصفیه،تزکیه و زلال» گردد و به « اخلاص» رسد.اخلاص،یکتائی وجود آدمی است،در راه ایمان،در راه ارزشهای متعالی انسانی،در راه،خویش را به تمامی به خدا سپردن.تجربهء عمیقی که فرهنگ عرفانی ما،بیش از همهء فرهنگها در جهان،از آن سرشار است.
نماز در اسلام،به ویژه در آغاز نهضت،هر چند ساعت یک بار در شبانه روز،فرد را از منجلاب زندگی فردی و اقتصادی بیرون می کشید و در برابر خدا نگاه می داشت و در حالتی سرشار از احساس و جذبهء وجودی،یا در خلوتی پر از خلوص،و یا در جمعیتی پر از هیجان و وحدت،جهت وجودی آدمی را در مسیر کلی،تجدید و تصحیح می کرد.روزه نیز رژیم دیگری است؛رژیمی که انسان را در برابر یکی از اساسیترین تمایلات غریزی و فردی خویش نیرو می بخشد و بر آن،در راه ایمان،مسلط می سازد.
بی شک کسی که می خواهد خود را به آرمان های بلند انسانی ببخشد،باید از زندان کشش های فردی آزاد باشد.متون عرفانی ما،همراه با اَشکالی که به نام عبادت اسلامی در اختیار داریم،مجموعا ورزشی را خودآگاهانه به ما ارزانی می کند که روح را از افتادن در منجلاب زندگی روزمره و از زندانی شدن در مصرف پرستی،تجمل پرستی و رقابت های پستی باز می دارد که دستگاه های تجاری بر زندگی ما تحمیل کرده اند و در نتیجهء آن،برای تأمین بار سنگین مصرفی که هر روز سنگین تر می شود،همهء ارزشهای انسانی ما قربانی می شود.ویکتور هوگو می گوید:
«بی نهایت کوچک در برابر بی نهایت بزرگ قرار می گیرد» و این یعنی نماز.
مقصود از عبادت،اتصال وجودی مستمر میان انسان و خداوند است.خداوند که سرچشمهء معنا،زیبائی،هدف و ایمان و همهء ارزشهای انسانی ما است و بی او،همه چیز در منجلاب پوچی،عبث و ابتذال فرو می افتد.
ادامه دارد...