سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

اگر بخواهیم تنها سه کلمه را از میان این شنزار بی شمار کلمات بشری انتخاب کنیم،سه کلمه ای است که تاریخ،آن را انتخاب کرده است.یعنی حرکت تاریخ،به سوی هر چه بیشتر متبلور شدن این سه معنی و بُعد پیش می رود:

1)     آزادی؛ 2) عشق؛ 3) برابری.

اما چه زندانهائی،انسان را در خود می فشرند؟

نخستین زندان،«طبیعت» است و جغرافیا که انسان با کمک علوم طبیعی و تکنولوژی از آن رها می شود.

دوّمین زندان،«جبر تاریخ» است که انسان با کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل تاریخ، از زندان تاریخ رها می شود.

سوّمین زندان،« نظام اجتماعی و طبقاتی» است که «ایدئولوژی انقلابی» او را از این زندان رها می کند.

چهارمین زندان،زندان «خویشتن» است.آدمی،سرشته ای دنیوی و اخروی است.عناصر ابلیسی و الهی؛کشش هائی که او را به سوی خاک می کشاند و کشش هائی که او را به سوی خدا تصعید می بخشند.و اما انسان،خود یک «انتخاب» است و در همین موضع است که «مسئولیّت و خودآگاهی» او مطرح می شود.«فلاح»،آزادی آدمی است از چهارمین زندان،که زندان خویشتن است.

یک فرد مسلمان صاحب بصیرت،برای رهائی از این زندانهای عینی و ذهنی و قدم برداشتن در مسیر تکامل نوعی انسان و حرکت کلی تاریخ،اسوه و سرمشقی به نام «علی(ع)» را دارد:همو که می فرمود:

« اگر قدرت را به دست آورم،حقی را که اینان از مردم محروم ربوده اند،اگر شیر شده و در سینهء مادران شان رفته باشد،یا مهریه در کابین زنان شان،بیرون خواهم کشید و پس خواهم گرفت».

روحی که در برابر ستم،چنان بی تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او،سپاهیان دشمن یورش آورده اند و یک زن یهودی را که در ذمّهء حکومت او بوده است،آزار کرده اند،بر روی منبر،از بی تابی درد،آن چنان بر چهره اش سیلی نواخت و فریاد زد که:

«اگر کسی از این درد بمیرد،او را نبایدسرزنش کرد».

گوئی احساس می کرده است که شاید در زیر فشار این مصیبت،نتواند تحمل کند و جان بدهد.

کسی که آنچنان فقیرانه زیست - در حالیکه حاکم بزرگترین حکومت ها بود- تا خود را با محروم ترین انسانی که ممکن بود در پهنهء قلمرو حکومتش باشد،شبیه سازد.کسی که به میثم خرمافروش،یار وفادارش تَشَر زد- وقتی که دید در طَبَق خرمائی که نهاده است،خرماهای خوب را و خرماهای بد را دو توده کرده است-:«هان،چرا خلق خدا را این چنین تقسیم می کنی؟» و نشست و با دست های خویش،هر دو را در هم آمیخت و گفت:« هر دو را به یک قیمت معدّل بفروش» یعنی چه؟یعنی نه تنها«به هرکس مطابق کارش»،نه تنها «تساوی در مالکیت بر ابزار تولید»،بلکه عالی ترین تصوری که از یک نظام عادلانه داریم؛یعنی «تساوی در مصرف».

ادامه دارد...