یک: خداوند در آیه 21 سوره احزاب می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة......برای شما در وجود رسول خدا(ص)الگو و سرمشق نیکوئی وجود داره...این آیه نشون میده که امت اسلامی موظفند که با الگو و سرمشق قرار دادن پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام،در جای پای اونا قدم بزارن و در حد توان و وسع خودشون،از اعمال اونا پیروی کنن.پس با این بهانه که ما معصوم نیستیم و نمی تونیم مثل پیامبر یا امامان باشیم،حق نداریم از وظایف خودمون سرپیچی بکنیم.
دو: معصومین(علیهم السلام) همگی معدن اخلاص بوده اند و محال و غیر ممکنه که در انجام کاری،نعوذ بالله برای کسی،نقش بازی کنن و یا به تعبیر امروزی ها،فیلم بازی کنن.هر کاری رو که انجام میدن و یا هر کاری رو که ترک می کنن،صد در صد بر اساس اخلاص و صداقت است و امکان نداره که مثلا بخوان استفادهء شخصییا گروهی یا تبلیغاتی ( و به تعبیر امروزی ها استفادهء ابزاری) از اون عمل بکنن.
سه) داستان معروف اون مرد مسیحی رو که زره حضرت علی(ع) رو پیدا کرده و ادعا میکرد مال خودشه،حتما شنیدید:
در این قضیه،حضرت علی(ع) به قاضی کوفه دستور دادند تا به این موضوع،رسیدگی کنه و تحت تاثیر شخصیت طرفین دعوی قرار نگیره و حتی در نگاه کردن به طرفین دعوی،عدالت رو رعایت کنه...
قاضی هم بر طبق احکام حقوقی اسلام،از شاکی (که علی (ع) بود) دو تا شاهد خواست و چون ایشون شاهدی نداشتند،قاضی،زره رو از آنِ مرد مسیحی دونست ...[که البته اون مرد مسیحی،با دیدن این سیرهء درست،تحت تاثیر قرار گرفته و به واقعیت اعتراف کرده و مسلمان شد...]
حالا بیاییم ببینیم من و شما در زندگی خودمون و در مواجهه با محیط اطرافمون چه قدر از سیرهء ائمه مون پیروی می کنیم:
اگه یک نگاه موشکافانه و دقیق به داستان فوق بندازیم،نکات خیلی مهمی در اون نهفته است:
همون طوری که در بالا ( بند 2) اشاره کردم،ائمهء معصومین(ع) همگی معدن اخلاص هستن و محال هستش که برای کسی،نقش یا فیلم بازی کنن:اینکه بعضی ها ادعا میکنن که علی(ع) قصد داشتن تا با صرف نظر کردن از یک زره،اون مسیحی رو به اسلام ترغیب کنن ،درست نیست.زیرا اون چیزی که برای ائمه مهم بود،اجرای دقیق احکام اسلامی و دستورهای الهی بوده و هست؛نه استفادهء ابزاری و تبلیغاتی از احکام .اگه اینطوری بود،معنایش این میشد که نعوذبالله یک معصوم برای ترغیب یک غیر مسلمان به اسلام،یکی از احکام حقوقی اسلام رو زیر پا بزاره ؛در حالیکه شرع،چنین اجازه ای رو نمیده...(البته موضوع تبلیغ اسلام و تألیف قلوب دیگران در اسلام وجود داره؛اما نه به این صورت که مثلا یکی از احکام حقوقی اسلام رو زیر پا بزاریم تا مثلا یک غیر مسلمان رو به اسلام ترغیب و تشویق کنیم)...در حالیکه بعضی از اصحاب ایشون ادعا میکردن که چون ایشون امام معصوم هستن و دروغ اشتباه در کارشون نیست و مخصوصا که در اون تاریخ،خلیفه و حاکم جامعه نیز بودند،باید اون زره رو از دست اون مسیحی بگیریم و تحویل حضرت بدیم،اما مولی علی(ع)چنین اجازه ای رو به اصحاب ندادن و خودشون عین یک فرد عادی به قانون و مرجع قضائی مراجعه فرمودن و از قاضی خواستن تا درست قضاوت کنه...نتیجه اینکه دستور های اسلامی و مخصوصا احکام حقوقی اون،اصالت و موضوعیت داره و نمیشه به خاطر منفعت و مصلحت این و اون،تغییر و تبدیلی در اونا به وجود بیاریم و یا تعطیلشون کنیم...[ البته به جرأت میشه گفت همین برخورد های صحیح و مخلصانهء امیرالمؤمنین(ع) باعث شد که نه تنها اون مسیحی،بلکه انسانهای زیادی در طول تاریخ،به مولی علی(ع) اعتقاد پیدا کنن و به راه راست هدایت بشن.در حالیکه اگه اون حضرت میخواستن برای گرفتن زره خودشون، به مقام و موقعیت خودشون متوسل بشن و ازش سوء استفاده کنن،ابداً چنین نتیجهء مبارکی به وجود نمی اومد...]
حال ببینیم من و شما چه قدر در قضاوتهامون( و یا در مورد سایر اعمال مون)اخلاص به خرج میدیم:
ادامه دارد...