اینها خیال می کنند که اگر یک کشف و اختراع جدید علمی در اروپا یا آمریکا را مبنا قرار دهند و آیه ای از آیات یا حدیثی از احادیث را به آن بچسبانند،خدمت درخشانی به اسلام و مسلمین کرده اند!و روشنفکران دور شده از مذهب را به ایمان مذهبی،بازآورده اند.از اینرو بعضی کتابهای دینی به کتابهای علم الاشیاء،بیشتر شباهت پیدا کرده تا به یک کتاب دینی.بعضی ها گمان می کنند که چون نسل تحصیلکردهء امروز از بینش و طرز تفکر اسلامی گروه اسلامی استقبال می کند،لابد به این علت است که این ها تحصیلکردهء جدید اند،یا الفاظی را به کار می برند که مثلا یک پسوند"لوژی" یا "ایست"ی به دُمشان چسبیده است،یا القابی چون دکتر و مهندس و استاد دانشگاه به دُم خودمان!
این است که می بینیم مصرف الفاظ و اصطلاحات علوم جدید بیشتر از روی کتب درسی یا مطبوعات،و غالبا دست و پا شکسته و غلط غلوط،در بعضی منابر بالا رفته است.حتی یکی از همین وعاظ مدرنیزهء شُهرهء شهر ما – مشهد – که امروز باید سخنگوی فرهنگ امام صادق(ع)باشد،در کتاب"افسانهء کتاب"(چاپ مشهد به قلم شیخ عطائی خراسانی)که طبق معمول این اواخر،در رد من و استادان و پیشگامان من است،برای رد یک کلمه حرف من که در کتاب اسلام شناسی گفته ام:تکامل در اسلام مطرح است،به قرار مسموع و متواتر!آنرا با فرضیهء تکامل داروین،عوضی گرفته و صفحه ها در شرح حال و مکتب داروین و رد بر آن! از کتابهای محمود بهزاد و دیگران،رو نویسی کرده،بعد حیفش آمده،از مقاله ای که در بارهء فروید خوانده صرف نظر کند،بهانه آورده که :حال که داروین را رد کردیم،بد نیست که فروید را هم که افکارش مثل داروین شایع شده،رد نمائیم!بعد شرح حال مفصل فروید و تکرار همان حرفهای افواهی!بعد باز ده پانزده صفحه در بارهء فوائد آپولو! نوشتن و کپیه کردن مقاله ای که در کیهان و اطلاعات [قبل از انقلاب] منتشر شد...
ادامه دارد...