پر واضح است که پایگاه(خاستگاه) طبقاتی با جهت گیری طبقاتی فرق دارد.گذشته از اینکه پایگاه طبقاتی از ضروریات یک حزب است،جهت گیری طبقاتی هم از خصوصیات ذاتی یک حزب است و اساسا در اسلام و به خصوص تشیع،حزب،امت و ملت،جهت گیری طبقاتی مشخص و روشنی را در بطن خود نهفته دارند.چرا که در غیر این صورت،هدف و رسالت جهانی و جاودانی این حزب - امر به معروف و نهی از منکر - به همان صورتی در می آید که نمونه هائی از آن را قبلا یادآور شدم...
در اینجا باید متذکر شوم که منظور من از تحقق آرمانهای طبقاتی که هدف جهت گیری طبقاتی است،تنها تحقق منافع اقتصادی و مادی مردم نیست،گو اینکه در نظام موجود و در شرایط حاکم،همین منافع اقتصادی است که هدف عمده بوده و بدون طرح و دگرگونی زیربنای اینگونه مسائل طبقاتی و بدون دگرگونی روبنائی آنها،طرح هرگونه مبارزه ای،از آنجا که بدون هدف و غایت عینی است،فقط در عالم ذهن بوده و به درد متکلمان و متفلسفان و روشنفکران حرفه ای می خورد!
[بد نیست یادآور شوم که منظور از زیربنای مسائل طبقاتی جامعه،آن قسمت از ایدئولوژی زیربنای نهضت است که مسائل اقتصادی و ترکیب و ساختمان طبقاتی عینی جامعه را مطرح می کند تا با دگرگون ساختن آنها در وجدان جامعه،مردم را به دگرگون کردن روبنائی آنها بسیج سازد.]
بسیاری از نهضت های اصیل و مترقی که حتی بر مبانی اصیل الهی استوار بوده اند،چون زیربنا و روبنای مسائل طبقاتی موجود جامعه را،در قالب ایدئولوژیک و پراتیک خود،در ذهن و عین جامعه مطرح نکردند،لهذا اگر هم پیروز شدند،بلافاصله بعد از پیروزی و تغییر ظاهری نظام کهنه،منحرف گشته،تمام ثمرات جهادها و مبارزات شان،باز به دست قدرت های نیرومندی افتاد که،در حقیقت ادامه دهندهء راه و رسم نظام طبقاتی پیشین بوده اند!نهضت مشروطه در ایران،یکی از نمونه های چنین نهضتی است.
نهضت صفویه(قبل از تشکیل حکومت صفویه) نهضتی است شیعی که بر اساس اصول و مبانی بسیار مترقی و انسانی مبتنی گردیده است؛اما از آنجا که آنهم مسائل طبقاتی جامعهء خود را در زیربنای ایدئولوژیکی نهضت و در روبنای عملی مبارزات خود مطرح نکرد،از این رو پس از تغییر ظاهری نظام پیشین،رهبری نهضت در نظام جدید،به دست همان طبقهء حاکم پیشین افتاد و روابط طبقاتی قدیم که روبنای جامعه بود و دگرگونی آن،هدف عمدهء نهضت حزب شیعه،کماکان تغییر نیافت که بدتر هم شد!در این میان،تنها چیزی که تغییر یافت،مرجع محبت طبقهء حاکم بود!بدین معنی که در نظام پیشین،طبقهء حاکم،محبت خلفا را در دل داشت ولی بعد از این نهضت ناقص،محبت ائمه و اهل بیت را در دل گرفت[مقالهء قاسطین مارقین ناکثین].
ادامه دارد...