تا اینجا این مفاهیم اصلی را طرح کردم که:اسلام یک ایدئولوژی است نه فرهنگ و فلسفه و علم....و علم در زبان اسلام،نه علوم طبیعی است از قبیل فیزیک،نه علوم انسانی از قبیل جامعه شناسی،نه در معنی رایج آن،علوم مذهبی و شرعی مثل فقه و اصول و کلام؛بلکه خودآگاهی انسانی و حقیقت شناسی رهبرانه و بینش روشنفکرانه و شعور و هدایت و آگاهی مسئولیت است و علم هدایت،فهم درست و متعهدانهء ملت ابراهیم(ع)،راه پیامبران مردم و علم نجات و رستگاری مردم،بر اساس درک روح و رسالت اسلام و تلقی توحیدی عالم و تشخیص درست رابطهء میان خود - خدا - خلق.
و بالاخره امت،یک جامعهء فکری و گروه اعتقادی در حال حرکت،در راه مشترک و با رهبری آگاهانهء اعتقادی امامت و برای مردم و در جهت خدا است.امتی که سمبل همهء ارزشهای متعالی و ایده آل خویش را - به عنوان شهید خویش - رهبر انتخاب کرده است تا خود بتواند نقش رهبرانه ای به عنوان شهید برای مردم جهان بر عهده گیرد و هر فردی از این امت،برای مردم،یک شهید باشد!به گونه ای که او خود را آن چنان رهبری بسازد تا بشریت،او را برای خویش،شاهدی رهبر گیرند،یعنی هر فردی از امت محمد(ص)،رهبری برای مردم.
و از چنین رهبری هاست که بهترین امتی تشکیل می شود که تا کنون برای رهبری(پیام آوری)مردم در زمین خروج کرده اند و رسالت شان؟رسالتی که از پیامبران به میراث گرفته اند،از محمد(ص)،شهید خویش آموخته اند:1)امر به معروف2)نهی از منکر3)و ایمان به خدا!
و بالاخره در هر حال،در هر عصری و در هر نظامی،چه اسلام دارای یک امت به معنی یک جامعهء بزرگ اعتقادی نمونه و مسئول باشد و چه نباشد،مسلمانان جهان وظیفه دارند که از میان خویش یک امت ویژه برگزینند و باید این امت در میان مسلمانان تشکیل شود،از میان توده ها و ملت های مسلمان به پا خیزد و مسئولیت تحقق این هدف ها را تعهد کند:1)به خیر دعوت کند.2)در راه معروف تلاش کند.3)علیه منکر مبارزه کند.و این یک حزب است با تمام معانی دقیق و مترقی و آگاهانهء یک حزب،یک گروه متشکل اعتقادی متعهد در راه مردم بر اساس دو اصل امر به معروف و نهی از منکر.
ادامه دارد...