جایگاه عقلانیت از دیدگاه امام رضا(ع)
آیتالله مکارم شیرازی
یازدهم ذى القعده سال 148 هجرى قمرى روز میلاد مسعود امام علیبنموسىالرضا علیهما السلام است.همان امامی که در فرازی برای شیعیانش فرمود: «علینا إلقاء الأصول الیکم و علیکم التفرع؛ بر ماست که اصول کلى را به شما القا نماییم و استنباط فروع بر عهده شماست».اینگونه است که قسمت مهمى از احادیث شیعه (هزاران حدیث) از هشتمین امام، علی بن موسىالرضا(ع) است و این به خاطر آن است که آن بزرگوار در شرایطى از زمان و مکان قرار داشتند که فشار دشمنان بویژه بنى عباس بر آن حضرت کمتر بود، به همین دلیل توانستند احادیث زیادى که از رسول خدا صلى الله علیه و آله به وسیله پدران و اجدادشان به آنها رسیده بود، در تمام ابواب معارف و احکام فقه اسلام از خود به یادگار بگذارند.
از سوی دیگر قرآن مجید در حدود 70 آیه در مورد عقل سخن میگوید و خداوند بهاشکال مختلف مسلمانان را به تفکر و اندیشه دعوت میکند، به نحوی که باید اسلام را دین عقل و خرد دانست.
اینگونه است که اجتماع فکرى و فرهنگى بر گرد امام علیبنموسى الرضا (ع) در آن زمان تحقق یافت.بلکه، در این گونه اعصار، مرجع، علماى اسلام بودند که در رأس آنها ائمه اهل بیت علیهم السلام قرار داشتند.
بهره گیری از اندیشههای دیگران:
بیشک بر هر عاقلى لازم است که رأى عاقلان دیگر را (از طریق مشورت) به رأى خود اضافه کند و علوم دانشمندان را به علم خویش بیفزاید.
حال بعضى ممکن است تصور کنند حتماً باید با کسى مشورت کرد که عقل او از انسان قوىتر یا لااقل مساوى باشد در حالى که چنین نیست؛ انسان اگر دسترسى به چنین اشخاصى پیدا نکند سزاوار است حتى با زیردستان خود مشورت کند، چنانکه مرحوم علامه مجلسى در حدیثى از بحارالانوار از امام علیبنموسىالرضا(ع) نقل مىکند که یکى از یارانش میگوید: خدمت آن حضرت بودیم، سخن از پدر بزرگوارش به میان آمد. فرمود: «عقل او قابل مقایسه با عقول دیگران نبود ولى با این حال گاهى با بعضى از غلامانش مشورت میکرد. بعضى به آن حضرت گفتند: شما با مثل چنین شخصى مشورت میکنید؟ فرمود: :«إن الله تبارک و تعالى ربّما فتح على لسانه؛ اى بسا خداوند متعال کلید حل مشکل را بر زبان او قرار دهد.
لذا مشورت با صاحبان فکر و اندیشه و متابعت کردن از آنها امری انکار ناپذیر است، البته در زمینه تأثیر سکوت در تفکر عمیق و استوارى عقل در حدیثى از امام علیبنموسىالرضا(ع) آمده است: «از نشانههاى فهم و عقل، داشتن آگاهى و بردبارى و سکوت است، سکوت درى از درهاى حکمت است».
بنابراین مهم خوب خواندن و تدبر و اندیشه است، امام رضا(ع)مى فرماید: «آن مقدار بخوانید که در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد.»
عقلانیت و ایمان:
بی تردید پیشوایان دین، حافظان دین و نگهبانان اعتقاد و ایمان مردم هستند،از سوی دیگر بهترین راه براى از میان بردن مفاسد اخلاقى و اجتماعى، بالا بردن سطح فرهنگ و ایمان مردم است.
لذا در روایتی از امام رضا(ع) در تبیین این مسئله که از پدر و اجداد بزرگوارش و على (ع)نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمودند: ایمان عبارت از شناخت قلبى و اقرار زبانى و عمل به وسیله اعضا و جوارح است، در حقیقت اینها ارکان ایمان به حساب مى آیند.
در تبیین این مسئله باید گفت گاهى انسان کار خوبى انجام میدهد و یا دیگران کار خوبى انجام میدهند، اما در او اثر نمى گذارد و گاهى کار بدى انجام میدهد و یا دیگران انجام مىدهند، اما در او تأثیرى ندارد و بى تفاوت است، این نشانه عدم ایمان است، چون حقیقت ایمان آن چیزى است که به وجود انسان جهت بدهد و اگر جهت ندهد معلوم میشود که پایه و اساسى ندارد،در مقابل ،چیزى که هماهنگ باایمان اوست براى او جاذبه دارد و آنچه ناهماهنگ است براى او نفرتآور است که این نشانه ایمان است.
لذا اگر بخواهیم ایمانمان را آزمایش کنیم از همین معیار میتوانیم استفاده کنیم که اگر کار بدى انجام دادیم تا شب ناراحت باشیم و اگر کار خوبى انجام دادیم هر وقت آن کار خیر را میبینیم خوشحال شویم که خدابه ما توفیق داده است، این دلیل بر ایمان ماست.
حال با این اوصاف به این نکته مىرسیم که اگر خلافى در عالم رخ داد و از دست آن فرد مجرم کارى ساخته نیست ولى در قلبش احساس ناراحتى میکند، این ناراحتى در مقابل گناه، مرحله اى از توبه و پشیمانى است.
از این رو در حدیثى از امام علیبنموسىالرضا(ع) مىخوانیم که از جدش رسول خدا (ص)چنین نقل مىکند: «لیس شىء احبّ الى الله من مؤمن تائب او مؤمنة تائبة؛ چیزى در نزد خدا محبوبتر از مرد یا زن با ایمانى که توبه کند نیست!».
همچنین باید اذعان کرد بالاترین منزلگاه ایمان، پلهاى است که هرکس به آنجا برسد، سعادتمند و پیروز میشود؛که در این میان حسن خلق، کلید بهشت، وسیله جلب رضاى خدا، نشانه بارز قدرت ایمان، و همطراز عبادتهاى شبانه و روزانه معرفی شده است.
در حدیثى از امام رضا(ع)آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «بر شما لازم است به سراغ حسن خلق بروید، زیرا حسن خلق سرانجام در بهشت است و از سوء خلق بپرهیزید که سوء خلق سرانجام در آتش است.»
عقلانیت و دینداری:
هنوز کم نیستند کسانى که گمان میکنند دیندارى فقط براى آباد ساختن سراى آخرت و راحتى پس از مرگ است و اعمال نیک توشه اى است براى سراى دیگر و به نقش مذهب پاک و اصیل در زندگى این جهان به کلى بى اعتنا هستند و یا اهمیت کمى براى آن قائلند.
در حالى که مذهب پیش از آنکه سراى آخرت را آباد کند، آباد کننده سراى دنیا است، و اصولاً تا مذهب در این زندگى اثر نگذارد تاثیرى براى آن زندگى نخواهد داشت! لذا مهم این است که بدانیم حقیقت «عبادت» و دینداری چیست؟ آیا تنها انجام مراسمى مانند رکوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ یا حقیقتى است ماوراى اینها؟ هر چند عبادات رسمى نیز همگى واجد اهمیتند.
ناگفته پیداست حقیقت عبادت نهایت خضوع در برابر پروردگار است. کسى که شیرینى خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع است. لیکن حلق? مفقود? تکمیل و تحقق این مهم را باید در حدیثى از امام علیبنموسى الرضا(ع) جستجو کرد که فرمود: «لیس العبادة کثرة الصلاة و الصوم انما العبادة التفکر فى امر الله عز و جل؛ عبادت به زیادى نماز و روزه نیست، عبادت واقعى تفکر در کار خداوند متعال و اسرار جهان آفرینش است.
سرّ آن هم بر هر فرد با فکرى روشن است، چون در اثر تفکر در نظام عالم هستى و عجایب و شگفتىهاى آن، پایه ایمان و دانش انسان بالا رفته و در این هنگام اذکارى را که مىگوید همه از روى اخلاص و کمال معرفت خواهد بود، و البته یک چنین ذکر و عبادتى قابل مقایسه با غیر آن نیست.
عقلانیت و تبیین فلسفه و اسرار احکام و عبادات:
بدیهی است عبادت و بندگى، شیوه نامه عملى میخواهد، همان چیزى که عقل از تهیه و تنظیم آن عاجز است و تنها خالق انسان است که با آگاهى از مصالح و مفاسد امور، مى تواند جعل قانون کند و مقررات عملى و شیوه نامه بندگى را تدوین نماید.
لذا باید دانست که فقه چیزى غیر از شیوهنامه بندگى و آیین نامه زندگى نمى باشد. بلکه شیوهنامهاى است که توسط رسولان خدا بدست ما رسیده است و آییننامهاى است که با بررسى آیات الهى و مطالعه در سنت و سیره رسول و اوصیاى وارثش تنظیم و تدوین میشود، همان حقیقتى که در بیان امام علیبنموسىالرضا(ع)تجلى یافته است آنجا که در جواب سؤال از علت وجوب شناخت پیامبران و ایمان به آنها و وجوب اطاعت از آنها مى فرماید:«وقتى که انسانها از طریق توانمندى ها و استعدادهاى شخصىشان نتوانند مصالح خویش را تأمین کنند و از طرفى خداوند، قابل رؤیت ظاهرى نباشد و انسانها نیز از ادراک او عاجز باشند چارهاى جز این نیست که پیامبر معصومى را واسطه بین خود و آنان قرار دهد تا آنها را از امر و نهى و ادبش آگاه سازد و به عوامل دستیابى به منافع و فاصله گرفتن از مضرات واقفشان کند.»
در ادامه روایت دیگر از آن حضرت نیز مؤید همین مطلب است، که فرمود: «بدانید که در رأس اطاعت خداى سبحان این مطلب قرار گرفته که ما باید در برابر تمام احکام و دستورات و قوانین الهى تسلیم شویم و همه آنها را اجرا کنیم، چه احکامى که فلسفه آنها را عقل ما درک مىکند و چه احکام و دستوراتى که فلسفه آنها را عقل ما نمىتواند درک کند ... و خداوند مردم را با اطاعت و بندگى خود با قوانین عقلانى و فوق عقل، امتحان مىکند، تا حجت بر مردم تمام شود و شبههها زدوده گردد».
همچنین آن امام بزرگوار در فرازی دیگر فرمودند: «تمام چیزهایى را که خداوند مباح کرده به خاطر مصلحت و منفعت بوده و هرچه را حرام کرده به خاطر مفسده و مضرات و خطرات آن بوده است».
با این تفاسیر امام رضا(ع) علیرغم فشارها و تنگناهای حکومت بنى عباس، در همان شرایط به ترویج فرهنگ اهل بیت و فقه آل محمد پرداختند.
آن حضرت در روایتی درباره آثار کلی عبادت فرمود: «اگر کسى بگوید: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نیاز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مىشود، این به خاطر آن است که یاد خدا را به فراموشى نسپارند و ادب را در پیشگاه او ترک نکنند و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا که در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زیادى بر آنها میگذرد (و از یاد خدا غافل مىشوند) لذا دلهاى آنها قساوت پیدا مىکند.»
در ادامه و در تبیین فلسف? نماز و در حدیثى از امام علیبنموسى الرضا(ع) مىخوانیم: «فلسفه نماز اقرار به ربوبیت خداوند متعال و نفى هرگونه شرک و قیام در برابر ذات پاک خداوند با تسلیم و تواضع و خضوع است.» همانگونه که در حدیث معروف از آن حضرت آمده است: «الصلاة قربان کل تقى؛ نماز وسیله تقرب هرپرهیزگارى است.»
آنگاه امام رضا(ع) در ادامه این سخن به شرح اجمالی درباره فلسفه نماز و روزه و زکات، پرداخته چنین میفرماید: (خداوند نماز را واجب کرد) به این جهت که ساییدن پیشانیها که بهترین جاى صورت است بر خاک، موجب تواضع و فروتنى است و گذاردن اعضاى پرارزش بدن بر زمین دلیل بر کوچک و چسبیدن شکمها به پشت، به هنگام روزه، مایه تواضع است و نیز پرداخت زکات، موجب صرف ثمرات زمین و غیر آن براى نیازمندان و مستمندان مىگردد. (و همه این امور، بندگان را از آفت کبر و غرور بازمىدارد و به تواضع و فروتنى دعوت مىکند)
همچنین در روایتى که محمدبن سنان از امام هشتم حضرت علیبنموسى الرضا(ع) درباره علت تحریم ربا ،حضرت براى حرمت ربا دو دلیل ذکر فرموده است: نخست سخن خداوند متعال در قرآن مجید که از رباخوارى نهى کرده است، دیگر اینکه رباخوارى اکل مال به باطل است، سپس امام مثال میزند که اگر کسى یک درهم را به دو درهم بفروشد. در این معامله یک درهم در مقابل یک درهم قرار میگیرد اما درهم دومى که فروشنده از خریدار مىگیرد باطل است و دلیل عقلى و منطقى ندارد به همین جهت اکل مال به باطل است، از این رو رباخوارى حرام شده است، سپس چنین معاملهاى را که باعث فساد اموال میشود به معامله انسان سفیه تشبیه میکند؛ یعنى معامله ربوى شبیه معامله سفهى است و معامله سفهى باطل است.»
سخن آخر:
در خاتمه باید گفت تنها پیروى از معصومین میتواند انسان را از گمراهى و متابعت شیاطین به طور قطع باز دارد؛ چرا که افراد غیرمعصوم خود ممکن است لغزش پیدا کنند و گرفتار خطا و گناه شوند و بازیچه دست شیطان گردند!
بنابراین و با توجه به کلام نورانی امام علىبن موسىالرضا(ع)که فرمود: «نحن اهلالذکر و نحن المسئولون؛ اهل ذکر مائیم و از ما باید سؤال کرد»، باید تأکید کرد ائم? معصومین (ع)مصداق اتم و اکمل «اهل ذکر» هستند، زیرا علم آنها از علم پیامبر(ص) و خدا سرچشمه مىگیرد، علم آنها علمى است خالى از خطا واشتباه، علمى است توأم با مقام عصمت.
اینگونه است که در دعاى پرمعنایى که بعد از زیارت امام علىبن موسى الرضا(ع) به آن توصیه شده، میخوانیم: «کلما وفقتنى بخیر فأنت دلیلى علیه و طریقى إلیه؛ هرزمان مرا به کار نیکى توفیق دادى تو راهنماى من به سوى آن و نشان دهنده مسیر من بودى.»
از:makarem.ir