سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

«استحمار»،یعنی انحراف ذهن آدم،آگاهی و شعور آدم،جهت آدم – چه فرد و چه جامعه – از «خودآگاهی انسانی» و «خودآگاهی اجتماعی».

برای غرب،یک اسپارتاکوس بی سواد،از یک آکادمی پر از سقراط و افلاطون و ارسطو،به کارآمد تر است.و برای شرق،یک ابوذر،عربی بدوی،از صدها بوعلی و ابن رشد و ملّاصدرا،اثربخش تر!

من الآن یکی از سپاس هائی که از خداوند دارم،این است که ریشهء دهاتی دارم.در مسائل اجتماعی،گاهی مسائلِ منفی،مسائل مثبت اند.یعنی نبودن بعضی چیزها،خودش یک نعمت است،مثل بودن چیزهائی.مثلاً من خیلی خوشحالم که در خانواده ای که ثروتمند نبوده،متولّد شدم؛یا در خانواده ای دهاتی متولّد شدم.دِه را طوری که من می شناسم،هیچ جامعه شناس دیگر نمی تواند بشناسد.

من وقتی جامعه شناسی روستائی را مطالعه می کنم،هر پنج کلمه که می خوانم،دَه کلمه در مغزم زائیده میشود؛برای اینکه دهاتی هستم.امّا آن کسی که دهاتی نیست،دِه،برایش به صورت یک چیز ذهنی وجود دارد.

روشنفکر،یک حرف بلد است،ولی نمی داند که این زنگوله را چه جوری به گردن گربه بیندازد!خود زنگوله که ارزش ندارد؛وقتی به گردن گربه افتاد،ارزش پیدا می کند.

روشنفکرها حرفهای خوب خوب قشنگ روی دست شان مانده،نمی دانند چه کار کنند.این می گذارد در جیب آن روشنفکر؛و آن می گذارد در یقهء این روشنفکر.و برای این که کسی نفهمد،سمبولیک می گویند!

«معنویّت»،پس از مادّیّت،تعالی و تکامل است؛و پیش از آن،فریب و انحراف و تخدیر است.معنویّتی است که وسیلهء توجیه و تحکیم تبعیض،فقر،جهل و ذلّت مردم می شود.

چه کسی می تواند به مردم خدمت کند؟کسی که برای قضاوت مردم،ارزش قائل نیست.بقیّه دروغ می گویند،نوکر مردمند،عوام فریبند،دنبال وجهه می گردند،دنبال جلو افتادن می گردند،و دنبال محبوب شدن می گردند.این ها نمی توانند نظرها را عوض کنند؛این ها نمی توانند بینش محیط را تغییر بدهند؛نمی توانند ارزش نو خلق کنند.چرا؟

 

ادامه دارد...