تا آنجا که من می فهمم،مترقّی ترین ابعاد اعتقادی یا عملی اسلام،که آگاهی،آزادی،حرکت و عزّت پیروان خویش را تضمین می کند؛و بیش از همه،قدرت و مسئولیّت اجتماعی ایجاد می کند؛عبارتند از:توحید،جهاد،حجّ.
هرگز از دوباره جان گرفتن ابلیسِ بی جان شده غافل مباش!که انقلاب،پس از پیروزی نیز،هماره در خطر انهدام است،در خطر «ضدّ انقلاب» است؛مارهای سرکوفته،در گرمای فتح و غفلت جشن و غرور قدرت،باز سربرمیدارند؛رنگ عوض می کنند؛نقابِ دوست می زنند؛از درون منفجر می کنند؛غاصب همهء دستاوردهای انقلاب می شوند و میراث خوار مجاهدان و تعزیه خوان شهیدان!
فاجعه،هولناک تر از آن است که بتوان تصوّر کرد.«فطرت»دارد تغییر جنس می دهد؛و آن سه طاغوت[فرعون،قارون،بلعم باعور]امروز دیگر،تنها با زورِ«تیغ»،قدرتِ«طلا»،و فریبِ«تسبیح»،وسوسه نمی کنند.زور و زر،قدرت خارق العادّهء فریبکاری و ظلمت سازی و تباه کنندگی«علم»را،و جادوی شگفتی آور«هنر» را،و قدرت غول آسای«تکنیک»را،استخدام کرده اند!
فاجعهء امروز،فاجعهء «الیناسیون[به معنای بیگانه گشتن از خود]» است.
«قرآن»یک منظومهء کامل آفرینش است.چنین می نماید که خداوند،دو گونه جهان ساخته است:با عناصر،«طبیعت» را؛و با کلمات،«قرآن» را.
«سنگ زیرین اسلام،قرآن است».و قرآن علیرغم تمام توطئه هائی که در طول تاریخ شده،تا مطرح نشود،محفوظ مانده و مطرح شده؛و تمام کوشش ما باید این باشد که قرآن را در جامعه،مطرح کنیم.
البتّه برای رسیدن به این هدف،همه چیز،اعمّ از حدیث،روایت،تاریخ،سیرهء پیغمبر(ص) و ائمّهء اطهار(س)،باید در پیرامون قرآن باشد؛زیرا آن ها وسیلهء فهم درست قرآن هستند.قرآن،ما را از آن ها بی نیاز نمی کند؛و برای فهم و راه یافتن درست به قرآن،«عترت»،بهترین راهِ درستِ رسیدن به قرآن است.ائمّهء ما بهترین و مطمئنّ ترین مفسّرین قرآنی هستند؛و «علی(س)»،بهترین کسی است که ما به وسیلهء او،می توانیم قرآن را درست بخوانیم و بفهمیم.پس قلب،باید قرآن باشد،و نبض ما با تپش قرآن بزند.
ادامه دارد...