لیبرالیسم سرمایه داری(دموکراسی غربی)می گوید:«برادر!حرفت را خودت بزن،نانت را من می خورم».
مارکسیسم می گوید:«رفیق!نانت را خودت بخور؛حرفت را من می زنم».
فاشیسم می گوید:«نانت را من می خورم؛حرفت را هم من می زنم؛تو فقط برای من کف بزن»!
امّا اسلام راستین می گوید:«نانت را خودت بخور؛حرفت را هم خودت بزن؛من برای این هستم تا این دو حقّ،برای تو باشد.»
من آن چه را حقّ می دانم،بر تو تحمیل نمی کنم.من خودم را نمونه می سازم،تا بتوانی سرمشق بگیری(فرق حکومت و امامت).
مردم ما،چرا به دعوت اسلام،آنچنان سریع و دسته جمعی پاسخ گفتند؟
بی شکّ،پاسخ به هر دعوتی،زادهء نیاز است و رنج.
آن ها از تبعیض طبقاتی رنج می بردند،و از ظلم ساسانی و استحمار روحانیّت زرتشتی.
در پیام اسلام نخستین چه دیدند؟ایمان،عدالت و رهبری.
و این سه،شعار همهء توده های بشری،در عصر ما است.
مبارزه ای که امروز در جهان درگیر است،بر سر این سه اصل است.
و این سه هدف،در یک تن،«تجسّم انسانی» یافته است:«علی»!
«اسلامِ علی»،بر این سه پایه استوار است.
«بودنِ علی»،تفسیر عینی رهبری مردم است.
و «زندگیِ علی»،در سه فصل تقسیم شده است:
23 سال جهاد،برای«مکتب»؛25 سال تحمّل،برای«وحدت»؛و 5 سال نبرد،برای«عدالت».
و این سه،شعار همهء توده های مسلمان،در عصر ما است.
بارها گفته ام و این گفته،شعار ما شده است که:«وحدت تشیّع و تسنّن،نه؛وحدت شیعه و سُنّی،آری»!
ادامه دارد...