لیاقت،هوشیاری،سرعت عمل،شهامت،درجهء فداکاری و از خود گذشتگی،و از مال گذشتگی و حتّی اندازهء خلوص و صفا و تقوای خود را دقیقاً ارزیابی کند.مبارزهء سیاسی زمینهء واقعی و عملی و آزمایشی مفاهیمی است که روشنفکر غالباً از کتاب ها و از زبان ها آموخته است و می آموزد و در عین حال او را با مسائلی روبرو می کند و با واقعیّت هائی در تماسّ قرار می دهد که هرگز در محیط امن و آرامی وجود ندارد که الفاظ و اصطلاحات فلسفی و فکری با او گیر و دار دارند و باز مبارزهء سیاسی است که روشنفکر را با متن مردم،خواستها،نیازها و ایده آلها،قدرتها و ضعف های مردم آشنا می سازد و در عین حال،امکانات عمل را در برابر او آشکار می کند و از بیماری پرت افتادن از مردم،یا جلو افتادن از مردم،که غالبا روشنفکر بدان دچار می شود،رهائی می دهد و او را مقیّد می سازد که پیشاپیش مردم،امّا متّصل به مردم در حرکت باشد.
به علاوه مبارزهء سیاسی است که به روشنفکر،عمل ایدئولوژیک می آموزد و هم،آگاهی ایدئولوژیک او را تصحیح می کند و هم فعلیّت می بخشد و همین مبارزهء سیاسی است که به روشنفکر موهبتی می دهد که غالباً از آن محروم است و آن،فرا گرفتن زبان تفاهم و تکلّم با توده است،زبانی که ابزار انجام رسالت روشنفکر در جامعهء خویش است.
همان زبانی که محرومیّت از آن،روشنفکران ما را اینچنین عقیم کرده و با مردم بیگانه ساخته و دیوار نامرئی و نفوذ ناپذیری میان اقلّیّت روشنفکران آگاه و توده های وسیع مردم به پا داشته و باعث شده است که این مردم،سرزمینی امن و آرام برای بازی استحمارگران و سیاست بازان ضدّ مردم شوند و کشتگاه مساعدی برای جهل،خرافه و انحطاط .
ادامه دارد...