در جامعهء ما،دوران بنی عبّاس،دوران موفّقیّت دستگاه در سیاست زدائی جامعهء اسلامی است.بنی امیّه علیرغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند،علیرغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند،نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند.آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد،حسّاسیّت سیاسی مردم مسلمانی بود که آنرا از انقلاب اسلامی پیامبر(ص) به ارث برده بودند.کمترین انحراف حکومت باعث می شد که انبوه توده ها به مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند.
نمونه اش اعتراض مردم به بلند بودن پیراهن خلیفهء دوّم و اینکه این موضوع نشان می دهد که وی سهم بیشتری از بیت المال دریافت کرده است که البتّه وی استدلال کرد که از سهم فرزندش استفاده کرده است...بنی عبّاس که شعور سیاسی توده را دیدند،و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنی امیّه را قربانی خویش ساخت،به سیاست زدائی پرداختند:از طریق توسعهء فرهنگ،تکیه بر علم،پیشرفت مادّی،ثروت،قدرت سیاسی،فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی،و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفت هائی که به نام اسلام در جهان به دست می آوردند،تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی،کلامی،فلسفی و فرقه ای.
این بود که جنگها و مبارزات مردم در دوران بنی امیّه،که همگی جنگهای سیاسی و طبقاتی بر اساس عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود،در دوران بنی عباس تبدیل به جنگهای فرقه ای،کلامی،ذهنی،فلسفی و حتّی لفظی شد.
به همان گونه که امروزه سرمایه داری و استعمار از طریق ساختن ایدئولوژی های رنگارنگ،تشدید خصومت های فرقه ای،قبیله ای،نژادی،شیوع فساد،توسعهء حماقتهای ورزشی،مصرف پرستی،ایجاد گرفتای های حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی،خلق هنرهای بیمارگونه،فلسفه های پوچ،تئاتر ها،سینماها،کاباره ها،رادیو تلویزیونها،موسیقی ها،تجمّل پرستی ها،مُد سازی ها،آزادی های جنسی و هزاران چشم بندی دیگر و صدها هزار شعبده بازی و جنگهای زرگری دیگر بدان می رسد.
ادامه دارد...