عبادت،تلاشی است در راه زدودن رنگ های عارضی،شکستن قالب های تنگ اجتماعی و صیقل دادن وجود حقیقی و برانگیختن حالات وجودی و استخراج گنجینه های نهفتهء خودآگاهی و دست یافتن به حالتی،فراتر از آن که روح های بزرگ در فرهنگ ما بدان رسیده اند و آن،«دل آگاهی» است و کشف تعهّدی عمیق تر ،صمیمی تر،مترقّی تر و راستین تر از آنچه امروز از این کلمه روشنفکران غربی می فهمند و آن،تعهّد وجودی است و به تعبیر قرآنی آن در زبان علی(ع)،«میثاق فطرت» است.
دو)کار:قرآن،سنّت پیامبر(ص)و شیوهء زندگی یاران دست پروردهء انقلاب او نشان می دهند که اسلام تا کجا به کار تکیه دارد.میدانیم که بی درنگ پس از ایمان،عمل صالح،ورد زبان خداوند است و حتّی به گفتهء پیامبر(ص) که می پرسند:ماالاسلام؟پاسخ میدهند:العمل.
مقصود این نیست که به نوعی پراگماتیسم(عمل زدگی)دچار شویم و ملاک فکری را ملاک عملی بگیریم.این یک نوع ورطهء انحرافی است که انسان را به مهلکهء عمل کور می افکند،زیرا پیش از آن باید مبنای ایدئولوژیک داشت تا عمل صالح را از غیر صالح،و عملی را که در خدمت انسان است،از عملی که در خدمت شخص است و یا اساسا تباه کننده است،تشخیص داد.
تکیهء اسلام به عمل صالح،بر خلاف تصوّر مذهبی ای که امروز از این اصطلاح داریم،تنها عمل مذهبی نیست؛بلکه در عین حال،عمل مادّی و عمل تولیدی نیز هست.اگر از عمل مذهبی،عمل فکری و عمل اقتصادی ئ تولیدی سخن می گوئیم،به خاطر نیاز ماست که با کلمات رایج در زبان امروز سخن بگوئیم وگرنه در زبان اسلام،میان اینها مرزی وجود ندارد.
اساسا بینش توحیدی باید در زبان ما نیز منعکس گردد.مقصود از زبان،زبان فکری و فلسفی است.این نکته بی نهایت عمیق است که اسلام،هر عمل درستی رل اعمّ از سیاسی،اقتصادی،مردمی،بهداشتی را همچون عمل مذهبی،عبادت تلقّی می کند،حتّی خواب را:خواب انسانی که ایمان دارد،حتّی خوراک را و تحصیل نان را.تکیهء اسلام به عمل اقتصادی نیز چنین است.
ادامه دارد...