سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

 

نخستین گام،کشف خویشتن و ایمان به ظرفیّتهای انسانی خویشتن است.این البتّه به معنای یک خودپسندی جاهلانه نیست؛بلکه بازگشت خودآگاهانه به ارزشهای انسانی ای است که در ما هست و از ما گرفته اند.بی شکّ انسان فردا،انسانی که رو به فردا می اندیشد،انسانی خواهد بود که لیلقت آزاد شدن از همهء زندانهای گذشته و حال را،یعنی آنچه را از طریق وراثت یافته ایم و آنچه را که از طریق استعماری بر ما دیکته می شود،کسب کرده است و ظرفیّت مغزی و روحی کشف تازه ای را،برخلاف آنچه قدما و علما می گویند،به دست آورده است.

 

ایدئولوژی رو به فردا نتیجهء تجربه های بسیاری است که انسانیّت به بهای گزافی کسب کرده است:بن بستها و بن بستها.بنابراین بازگشت از همهء راههائی است که به نجات آدمی منجرّ نشده است و یا کشف عوامل ناکامی ای که ایده آلهای بزرگ را به شکست منجرّ کرده است.ایدئولوژی رو به فردا نباید از رسوبهای ذهنی و تلقینی ما سر برآورد،و نه از دریافت هائی که میدانیم و گاه نمیدانیم از کجا به ما می رسد:رسانه های گروهی،چه رسمی و چه پنهانی!

 

برای انتخاب ایده آلهای خویش باید بر پایگاههای استواری تکیه داشت و چه پایگاهی استوارتر از حرکت زمان – تاریخ – یعنی مسیر تکامل نوعی انسان.مسیر تکامل نوعی انسان کدام است؟اگر بخواهیم تنها سه کلمه را از میان این کلمات بی شمار بشری انتخاب کنیم،سه کلمه است که تاریخ،آنها را انتخاب کرده است،یعنی حرکت تاریخ به سوی هرچه بیشتر متبلور شدن این سه معنی و بعد پیش می رود:

 

اوّل - احساس عرفانی:یعنی آنچه کشش وجودی جوهر انسان را به سوی ارزشهای متعالی جهت می بخشد و نیز به آدمی انرژی ای میدهد که تهیّه اش از هیچ مادّهء کالری زائی ساخته نیست.آنچه عشق و پرستش در تاریخ آدمی خلق کرده است،غنی ترین گنجینهء فرهنگ،ارزش و زیبائی تاریخ است.آنچه از انسانهای حقیر طوفانهای بزرگ و آنچه از این عالم صغیر،عالم کبیری آفریده است که طبیعت در برابر عظمت شان چیزی نیست.انسانهای بزرگ و روحهای عظیمی که امروز تمدّن صنعتی و ...از ساختن شان عاجز است.

 

ادامه دارد...