روشنگری اجتماعی

نظر

 

 

اگر هزاران اسمی را که انسانها در طول تاریخ،برای خدایان خود در اقوام و مذاهب و فرهنگ های گوناگون به وجود آورده اند گرد آوریم،به چند معنی اصلی می رسیم که در بین تمامی اقوام،مشترکند: پدری،بزرگی،جلال،قدّوسیّت،زیبائی،ماورائی،مهر و غیب.

 

هیچ یک از این مفاهیم،با توجیهاتی که جامعه شناسان یا دانشمندان ضدّ مذهبی دربارهء پیدایش احساس مذهبی و ظهور پرستش معبود در زندگی انسان کرده اند سازگاری ندارد،نه جهل نسبت به علل مادّی پدیده ها،نه احساس ترس از حوادث مهیب طبیعی،نه تجلّی خارجی روح جمعی،هیچیک در این صفات که از نوع تلقّی و تصوّری که انسان از آغاز نسبت به معبود داشته،حکایت می کند،انعکاسی ندارد.حتّی سمبل های جادو هم در دوران ابتدائی،مظهر زیبائی،نفاست و لطف بوده اند؛نه قدرت و وحشت.در عین حال،تمامی این عوامل در شکل گرفتن روح و بینش مذهبی در همهء ادوار و در میان همهء اقوام،اثر عمیق و آشکاری داشته اند.

 

این مفاهیم نخستین،که نشان می دهند انسان چگونه خدا را می فهمیده و چه احساسی نسبت بدان داشته،ما را به سرچشمهء اوّلیّهء احساس عرفانی در نوع انسان،نزدیک می سازد و فهم این واقعیّت انسانی را آسان می کند که مجموعهء این معانی مشترک نخستین،زادهء دو عامل اصلی است که نوعیّت انسانی را می سازند و به تعبیر خودمان از «فطرت انسانی» سرچشمه می گیرند و آن دو،یکی«آگاهی» است و دیگری «کشش به سوی تعالی».

 

اوّلی به صورت «فلسفه و علم» تجلّی کرد و تکامل یافت و دوّمی به صورت «اخلاق»،یعنی عشق و پرستش زیبائی،خیر،ارزشهای انسانی و آنچه ایثار و فداکاری و جانبازی در راه عقیده و از خودگذشتگی در پای آرمانهای بلند و شرافت و شهادت را تحریک و توجیه می کند و نیروی محرّک تکامل در اوست.و احساس مذهبی زلال،آمیزه ای از این دو است.

 

ادامه دارد...