نمونه ها و الگوها با زندگی خودشان و نیز وجود و بودن شان،مسیر درست را نشان می دهند و ارزش این کار نیز برای عقیده،از هزار کتاب و هزار سخنرانی و ...بیشتر است.ما نقش نمونه سازی را پیش از همهء فرقه های مذهبی دیگر،در تشیّع می شناسیم.تکیه ای که به امام و امامت می کنیم،بر اساس همین اعتقادمان است.
امید دیگری هم که هست این است که اسلام،جوهر و قدرت و استعداد انسان سازی و ساختن انسان ایده آل خودرا حتّی در بدترین شرایط و بدترین جوّی که الآن حاکم بر انسان می باشد،همچنان حفظ کرده است.جالب تر و زیباتر از ایجاد افراد نمونه،ایجاد بیت نمونه است...این نه تنها یک موفّقیّت بزرگ انسانی به حساب می آید،یک مسئولیّت بزرگ اجتماعی هم به همراه دارد...
آدمهائی که همیشه با کتاب و فکر و ... تماسّ دارند،در معرض این خطرند که کم کم از واقعیّت های نسلشان و زمانشان و جامعه شان دور بشوند،بریده شوند،ذهنی بشوند و فقط با کلمات و خیالات کتابهایشان آمیزش داشته باشند و بعد،اندک اندک زبان شان،احساس شان،دردهایشان،بینش شان،از آنچه در پیرامون و محیط شان میگذرد،فاصله بگیرد.
اسلام مثل هر عقیدهء دیگر،تا وقتی در پوستهء جامد مؤروثی و بی مسئولیّت فردی اش مطرح است،تا وقتی که در رابطهء بین فرد و خدا و بین زندگی فردی و آخرت مطرح است،از جهت آنکه به صورت یک نیرو نیست و چون به صورت یک قدرت در زمان،مطرح نمی شود،دشمن ندارد،جلویش باز است و کسی به حسابش نمی رسد.درست مثل کشوری که نفت ندارد،طلا هم ندارد و کائوچو هم ندارد و بنابراین خیالش از شرّ استعمار راحت است.
این نوع اسلام،برای قدرتها ضرری ندارد و حتّی برای سرگرم کردن تودهء مردم به کار می آید و این برای هر قدرتی که روی کار باشد،مفید است.
ادامه دارد...