سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

 

1)دستورات:واژهء فارسی (دستور) را با (ات) که مربوط به جمع مؤنّث عربی است،نمیشه جمع بست:همچنین:پرهیزات.

2)پدائد:کلمهء فارسی (پدیده) رو نمیشه با جمع مکسّر عربی جمع بست و به صورت پدائد به کار برد. توجه کنیم که در زبان عربی،حروف (پ ژ گ چ) وجود ندارند و کلماتی که این حروف رو داشته باشند،مطمئنا عربی نیستند.همچنین(پاکات) که نمی توان کلمهء غیر عربی(پاکت) رو با جمع مکسّر عربی جمع بست

 3)نواقصات:کلمهء (نواقص)،خودش جمع کلمهء (ناقص) است و نمیشه اون رو دوباره با(ات) جمع بست.همچنین (رسومات)زیرا که (رسوم) خودش جمع (رسم) است.و نیز (مراسمات)زیرا که (مراسم) خودش جمع (مرسوم )یا (مرسومه) است.

4)بلعکس:که عبارت درست اش(بالعکس) است (ب + ال + عکس).همچنین(دارلقرآن) که عبارت درست اش(دارالقرآن) است(دار + ال + قرآن)

5)زمامت:که عبارت درست اش(زعامت) یا (زمامداری) است به معنای رهبری و ریاست.

6)کربلائیّه:این عبارت نادرست،اخیرا برای خانم هائی که به زیارت کربلا مشرّف شده اند به کار می رود؛در حالیکه عبارت (کربلائی)که در مورد مردانی که به زیارت کربلا مشرّف شده اند به کار می رود، از کلمهء عربی (کربلا) به اضافهء(یای نسبت فارسی)تشکیل شده است و نمی توان این ترکیب فارسی شده را با(های تأنیث عربی)به واژه ای مؤنّث تبدیل کرد...

7)یا الزّهرا:که عبارت درست اش(یازهرا) می باشد:زیرا در این عبارت،(زهرا) منادا است و منادا،(ال) نمی پذیرد.

8)تلفناً:کلمهء غیر عربی(تلفن) را نمیتوان با تنوین نصب به قید تبدیل کرد.همچنین تلگرافاً،تلگراماً و ...


در ادامهء چهار پست قبلی،به موضوع همجنس بازی می پردازیم:

در مورد این معضل غیر طبیعی ، دو جنبهء اساسی آن را باید از هم جدا کرد:

اول، داشتن میل جنسی به همجنس؛

دوم،انجام رفتارها و اعمال جنسی که بین افراد هم جنس اتفاق می افتد.

توجه کنیم که داشتن میل جنسی به همجنس،صرفا یک بیماری به حساب می آید و تا زمانی که به انجام رفتار و عمل خاص جنسی منتهی نشده باشد،جرم یا گناه به حساب نمی آید و مجازاتی متوجه آن نیست؛ولی اگر خدای ناکرده به عملی جنسی منجر شود،جرم و گناه به حساب می آید و مجازات دارد.

اگر کسی دارای تمایلات هم جنس گرایانه باشد،باید وی را مانند یک بیمار به سوی درمان هدایت کرد. حال ببینیم ریشه ها و علت های بروز این میل غیر طبیعی در انسان چیست:

یکی از دلایل بروز این میل،عدم تعادل هورمونی در بدن انسان است.کم بودن هورمونهای مردانه و زیاد بودن هورمونهای  زنانه در مردان و برعکس،کم بودن هورمونهای زنانه و زیاد بودن هورمونهای مردانه در زنان.(توجه کنیم که در بدن هر فردی،چه مرد باشد و چه زن،هر دو نوع هورمون وجود دارند؛لیکن در مردان،هورمونهای مردانه و در زنان،هورمونهای زنانه بیشتر و غالب تر است)

دلیل دیگری را که در مورد علت تمایل به هم جنس مطرح کرده اند،درست کار نکردن برخی قسمتهای مغز می باشد.

همچنین نقص ارثی و ژنتیکی را از عوامل این گرایش غیر طبیعی شمرده اند. مواردی ماننند مسن بودن مادران افراد هم جنس باز در هنگام به دنیا آوردن آنها و ...

عامل بسیار مهم دیگری هم که از علل اصلی تمایل به هم جنس گرائی شمرده اند،عامل روانی است:برخی الگوهای عاطفی غلط در خانواده که باعث می شود که مثلا پسران نسبت به مادران و در نتیجه به جنس مخالف،متنفر شوند و یا در وجود آنها،ترس از جنس مخالف ایجاد شود و در نتیجه،به سوی افراد هم جنس،تمایل پیدا کنند...

پیشگیری و درمان:

تقریبا تمام توصیه هائی که در بالا در مورد پیشگیری از انحرافات جنسی گفته شد،در اینجا نیز صادق است.مانند جلوگیری از دیدن صحنه های قبیح و زننده و نیز تامین کمبودهای عاطفی کودک و یا کنترل معاشرت کودک و نیز کنترل و نظارت بر رفت و آمدهای وی به محیط هائی مانند ورزشگاه ها و استخرها و...

اما در مورد درمان این معضل،باید توجه کرد که فرد مبتلا اول باید به روانپزشک و یا روانکاو مراجعه کند تا در صورتی که مشکلش،ریشهء روانی و عاطفی داشته باشد،به وسیلهء روان درمانی معالجه شود. در مرحلهء بعدی(و البته با راهنمائی روانپزشک)باید به متخصص غدد یا ژنتیک و ... مراجعه کند تا با رفع ریشه های این مشکل،میل طبیعی به جنس مخالف در وی به وجود آید.

توصیهء مهم:

در هر صورتی باید توجه داشت که در اولین برخورد با فرد منحرف،استفاده از قوهء قهریه و تنبیه و مجازات،کارساز نیست و بلکه در وهلهء اول،باید به ریشه یابی مشکل پرداخت و نسبت به درمان آنها اقدام کرد. هر گونه اقدامات خودسرانه و فاقد جنبهء علمی و اعتقادی،نه تنها کمکی به حل مشکل نخواهد کرد،بلکه علاوه بر تشدید آن،ممکن است به پنهان کاری منجر شود که آن هم عواقب خاص خودش را دارد.

منابعی که در تنظیم این پنج پست،مورد استفاده قرار گرفته اند:

1)جوانان،ازدواج و مسائل جنسی.مؤلف:دکتر روح الله خالقی.

2)آناتومی بدن مرد.ترجمه و اقتباس:دکتر فرخ سیف بهزاد.

پایان


 

در ادامهء سه پست قبلی،به نکات دیگری راجع به استمناء می پردازیم:

بررسی ها نشان می دهد که در افراد زیر،ابتلاء بیش از سایرین است:

n      افرادی که از شدت خجالت،همیشه گوشه گیر و سرد هستند.

n      کودکان یا نوجوانانی که خود را در محیط، فراموش شده می یابند و یا دیگران را از خود،ناراضی احساس می کنند..

n      افرادی که بسیار خیالباف و رویائی هستند.

n      آنهائی که مبتلاء به بیماری های انگلی و معده ای هستند.

n      افرادی که اختلالات روانی داشته و در حالت اضطرابند.

n      کسانی که ارتباط با دیگران را زیاد دوست ندارند.

n      افرادی که نزدیک بلوغ بوده و اتفاقاتی،آنها را تحریک کرده است.

n      افرادی که دچار ضعف قوای جنسی هستند.

n      آنهائی که به این کار عادت کرده اند،با تحریک کوچکی،از خود بیخود می شوند.

n      افرادی که با آمیزش،احساس ارضاء شدن نمی کنند.

 

عوارض استمناء:

یک) زیانهای زیستی:

·        تورم کانال نطفه،غدهء پروستات و قسمتهای انتهائی مجرای ادرار ؛

·        کاسته شدن انرژی؛

·        شل شدن عضلات تناسلی ؛

·        ایجاد رنگ پریدگی و زردی رنگ ؛

·        احساس درد هنگام خونریزی قاعدگی در دختران و بی نظمی قاعدگی و ایجاد ترشحات چرکی ؛

·        احساس خستگی مفرط و خواب آلودگی ؛

·        سوت کشیدن گوش ها،کم خونی و آسیب به رشد نخاع ؛

·        خطر آسیب پردهء بکارت در اثر دست مالی زیاد در دختران .

دو) زیانهای روانی:

·        تحریک عصبی به واسطهء ایجاد هیجان جنسی ؛

·        آشفتگی های روحی و اخلاقی به علت تداوم آن ؛

·        کم حوصلگی،سستی،افسردگی،بیخوابی،بی اشتهائی،خمودی و...؛

·        ضعف اراده ؛

·        زودرنجی و حساسیت به مسائل کوچک،ترسو بودن،کمروئی و خجالت بیش از حد ؛

·        ضعف بینائی و شکایتهای بیمورد دربارهء ناراحتی های شکمی و ...؛

·        ضعف اعتماد به نفس ؛

·        سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب به گناه که سبب ضربهء شخصیتی می گردد ؛

·        ترس از کشف این مسئله توسط والدین و یا ترس به خاطر از دست دادن بکارت در دختران می تواند در روحیهء فرد،اثر منفی بگذارد.

سه) زیانهای اجتماعی:

·        سبب گوشه گیری از اجتماع و غوطه ور شدن در دنیای درونی می گردد .

·        به واسطهء گرایش به خود و دوری از ازدواج که راه صحیح ارضاء است،نظم جامعه به هم می خورد .

·        احساس بدبینی به دیگران و حسادت به آنهائی که دارای نشاط هستند در فرد ایجاد می گردد.

·        عدم احساس ارضاء در زندگی پس از ازدواج،باعث سردی روابط زوجین می گردد.

چهار) زیانهای بدنی:

·        حساسیت و ضعف مراکز عصبی در اثر مداومت بر این کار ؛

·        جلوگیری از رشد صحیح این قسمتهای عصبی در طول رشد نوجوان ؛

·        ضعف روحی به واسطهء ارضای ناکامل و سپس پشیمانی از عمل ؛

·        بر هم زدن نظم و آرامش روحی که در زندگی بعدی،برای بدن، اثر سوء خواهد داشت؛

·        ضعف قوهء بینائی،شنوائی و سوت کشیدن گوش ؛

·        از دست رفتن لذت مقاربت پس از ازدواج ؛

·        احتلام مکرر ؛

·        خستگی و ضعف عضلانی ؛

·        سرگیجه ؛

·        مبتلاء شدن به انزال زودرس ؛

·        احساس سر و صدا.

 

ادامه دارد....


 

در ادامهء بحث قبلی،به سایر موارد مربوط به استمناء می پردازیم:

خطرات استمناء:

از آنجائیکه استمناء یک عمل انحرافی است،حتما در زندگی فرد،اثر منفی خواهد داشت.

نوجوانی که این کار را انجام می دهد،با کسب لذت از خود،به تدریج از پدر و مادر و اجتماع،بریده و در خود فرو می رود.

این تصور که این فرد،خود به خود و یا با ازدواج کردن،این عمل را ترک خواهد کرد،تصوری کاملا اشتباه است.وجود این انحراف می تواند در اثر استمرار،سبب به هم خوردگی زندگی او گردد.در صورت عدم جلوگیری و درمان،ممکن است تا سنین پیری،همراه او باشد.

علل استمناء:

یک) علل زیستی:

الف)نامنظم بودن پوست در ناحیهء ختنه گاه می تواند سبب تحریک گردد.

ب)تورّم در اطراف غشاء مخاطی مهبل در دختران نیز محرک است.

ج)وجود انگلهای روده ای که سبب خارش دستگاه تناسلی می گردد و خارش این عضو ممکن است سبب احساس لذت در فرد یا کودک گشته و تکرار آن باعث ابتلاء به این بیماری گردد.

د)نگهداری ادرار یا مدفوع و یا وجود حالتی مانند یبوست (خشکیّت) می تواند تحریک کننده باشد.

ه) ایجاد بلوغ زودرس که ناشی از عدم تعادل هورمونهای جنسی در بدن است.

و) وجود بیماریهائی که سبب خارش بدن می گردد.

ز) وجود بیماریهائی مانند بواسیر.

ح) عدم رعایت بهداشت دستگاه تناسلی در اثر شست و شو های ناقص.

ط) رشد دستگاه تناسلی همزمان با رشد بدن می تواند یکی از عوامل تحریک باشد که در این هنگام باید از پوشیدن لباسهای زیر که بسیار نرم و یا زبر باشد خودداری کرد.

دو) علل روانی:

الف) اگر نوجوان یا جوان دارای اختلال روانی باشد،ناگزیر به خود روی می آورد.استمناء در نزد دیوانگان بسیار شایع است.

ب) اگر کودک سرگرمی سالم و جذاب نداشته باشد ناچار به خود روی می آورد.

ج) کنجکاوی کودکان سبب می گردد که میل به کشف خود و کشف اختلاف خود با جنس مخالف داشته باشد.

د) احساس حالت بیکسی،زائد بودن،بی مصرف و منزوی بودن نیز می تواند سبب این لغزش گردد.

ه) منع ها و برانگیزاندن حساسیت نوجوان به وسیلهء تهدیدها و پرهیز دادن های مکرر می تواند توجه او را به این امر جلب کرده و به او می فهماند که این مسئله، یک امری است که باید پنهانی انجام گیرد.

سه) عوامل مکانیکی:

 

الف) نوازش و مالش کشالهء ران یا آلت تناسلی نوجوان یا کودک که توسط والدین،مربیان و یا افراد منحرف می تواند سبب تحریک کودک گردد.

ب) مالیدن خود به نرده ها یا تشک می تواند یکی از عوامل تحریکی باشد که مربیان باید از این امر در کودک جلوگیری کنند تا به صورت عادت در نیاید.

ج) عادت به دستکاری خود در کودکان باید مورد توجه قرار گیرد.

د) در هنگام شست و شو باید توجه داشت که نوازش ها و تحریکات فوق،بیش از حد ایجاد نگردد.

چهار)عوامل اجتماعی:

الف) نوع بازی کودکان و نوجوانان در این مسئله بسیار دخیل است،بازیهائی که آنها سعی در تقلید کار پدر و مادر خود دارند،سوار شدن بر دوش یکدیگر و ...می تواند عامل شروع باشد.

ب)قرار گرفتن در محیطی که اینگونه روابط و مسائل تحریکی دیده شود یا عکسها و صور قبیحه یا فیلمهای مبتذل وجود داشته باشد.

ج)شنیدن داستانهای تحریک کننده و بدآموز و منحرف به طور غیر مستقیم می تواند تحریک کننده باشد.

پنج)عوامل عاطفی:

الف) نوازشهای غلطی که توسط والدین یا مربیان به عنوان علاقه و محبت در ناحیهء دستگاه تناسلی رخ می دهد،تحریک کننده است.

ب) از آنجائی که پس از عمل استمناء،یک نوع آرامش کاذب به فرد دست می دهد،وجود جوّ اضطراب و نگرانی سبب تشدید میل به تکرار این عمل می گردد.

ج) با توجه به اینکه شیوع این عمل در افراد منزوی بیشتر است،احساس انزوا و محرومیت از مهر و محبت می تواند عاملی در این جهت باشد.

د) برخی از افرادی که دارای عقده های حقارت هستند،جهت تعدیل خود،دست به انجام این عمل می زنند.

ه) احساس احتیاج به صحبت و جذب به کانونهای غلط محبت و انحراف به سوی مبادرت به استمناء،یکی دیگر از عوامل است.

شش) سایر علل:

از علل دیگر می توان به طور کلی به بی بند و باری در نحوهء آزادیها، استحمام به صورت لخت کامل،تنهائی ها،خوابیدن بدون زیرشلواری،لباسهای نامناسب،تشک بسیار نرم،کنجکاوی بسیار در نحوهء معاشرت زن و مرد و غیره اشاره کرد.

ادامه دارد...


 

در قسمت قبلی این پست،نکات کلی مربوط به روش پیشگیری انحرافات جنسی را بیان کردیم.در ادامه،به موارد دیگری می پردازیم:

 

استمناء ( خودارضائی؛ استشهاء ؛ اونانیسم ؛ جلق ):

استمناء، نوعی عمل مکانیکی در دستگاه تناسلی است که در افراد صورت می گیرد.فرد در ذهن خود،تصوراتی را از آنچه که می خواهد به آن برسد،ایجاد می کند و از طرف دیگر،خود را به نحوی که انتظار دارد در برخورد با او تحریک شود،تحریک می کند.اگر آن تصورش در دسترس باشد،به این عمل اقدام ننموده و از طریق بازیها و روابط جنسی،آن را حل می کند.

با شروع این عمل،این تخیلات بیشتر می شود،به نحوی که حضور افراد ذهنی،بیشتر می گردد.مواجههء جوانان و نوجوانان با صحنه ها و روابط غلط،که سبب به فکر فرو بردن آنها شود و مزهء لغزش را در او چشانده باشد،عامل تحریک کنندهء این عمل می تواند باشد.

این لغزش،قبل از ریشه دار شدن در جان نوجوان،یک احساس است که به صورت تخیل درآمده و به تدریج به فعلیت مبدل می گردد و فرد استمناء می کند...

نکتهء بسیار مهم:قبل و بعد از انجام عمل استمناء،یک حالت تشویش و اضطراب و نگرانی در فرد وجود دارد که او با توسل به این عمل،سعی در خاموش نمودن آن دارد؛در حالی که تشویش و اضطرابی که پس از آرامش موقّتی ناشی از این عمل،به وجود می آید،دوباره او را برای تکرار های بعدی این عمل،برمی انگیزد...

علائم:

افراد مبتلاء به استمناء:

-- اکثرا تنبل و بیحال هستند.

-- به نظر،غمگین و مضطربند.

-- بدنی سست و ضعیف دارند.

-- از لحاظ عصبی،تعادل ندارند.

-- ممکن از چیزی مانند چرک از دختران خارج شود.

-- چشم ناآرام و اشک آلود دارند.

-- جای خارش روی دستگاه تناسلی آنها دیده می شود.

-- تمایلی برای انجام حرکات سریع و با نشاط ندارند.

-- زود عصبی می شوند و تندخو هستند.

-- اکثرا کف دست آنها عرق کرده است.

-- از رؤیا وحشت دارند.

-- زیر چشم آنها اندکی کبود است.

-- معمولا رنگ پریده هستند.

-- در برخی از آنها لرزش دست و چشم وجود دارد.

-- بدبینی و عدم قدرت سازش با اجتماع در اکثر آنها دیده می شود.

-- گاهی شدیدا در خود فرو می روند.

راه های پیش گیری و درمان :

مطمئنا پیشگیری همیشه بهتر از درمان است و به همین جهت،در مرحلهء اول،راههای پیشگیری ارائه می شود و در مرحلهء بعدی،روش درمان.

مرحلهء اول:پیشگیری:

والدین هرگز نباید به این تصور غلط عقیده داشته باشند که کودکان باید بدون نظارت،رشد یافته و بزرگ شوند؛بلکه بهتر آن است که از بروز حادثه های ناخواسته برای آنها پیشگیری شود.

از آنجائی که استمناء،امری است که در خلوت و تنهائی رخ می دهد،والدین باید از زیاد تنها گذاشتن فرزندان،خودداری کنند ...

برای پیشگیری،باید از انجام و یا ایجاد آنچه تاکنون از طرق تحریک کننده جهت شروع به ابتلاء به این بیماری ذکر شد،جلوگیری به عمل آید؛لذا موارد زیر ذکر می گردد:

·         لباسهای زیر،تنگ و چسبان،زیاد زبر و یا نرم نباشد.

·        بیماری های معده ای و انگلی هرچه زودتر درمان گردد.

·        شست و شوی کودک،دقیق و غیر تحریک کننده باشد.

·        تماسهای او به خصوص در سنین بلوغ،تحت کنترل باشد.

·        محبت قلبی والدین باید به کودک ابراز گردیده و کودک احساس انزوا نکند.

·        نوجوان باید والدین خود را در تنگناها به عنوان حامی خود بداند و این تصور را باید والدین در کودک ایجاد کنند.

·        جلوگیری از دستکاری کودک با خود و نشان دادن ناخوشایند بودن این عمل.

·        جلوگیری از نگهداری ادرار و مدوفوع،به خصوص در کودکان.

·        عادت دادن کودک به بیرون گذاشتن دستها از پتو یا لحاف در هنگام خواب و نیز تا زمانی که هنگام خواب کودک فرا نرسیده است،وی را به بستر نفرستند.

·        والدین نباید به خاطر خردسال بودن فرزندانشان و جهت خوشایند لحظه ای آنها،مبادرت به نوازش دستگاه تناسلی آنها بنمایند. زیرا این لذت سبب انحراف آنها در آینده خواهد گشت.

·        دور نگهداشتن فرد از عوامل تحریکی.

·        جلو گیری از ایجاد جوّ تشویش و اضطراب و مراقبت از ناراحت خوابیدن فرزندان.

نکتهء بسیار مهم: هرگاه مسئله ای پیش آید که باعث ناراحتی کودک شود،باید والدین سعی کنند که قبل از خوابیدن کودک،این نگرانی و تشویش را از دل کودک خارج کنند.زیرا تشویش و اضطراب،از عوامل مهم استمناء است.هر قدر تشویش و اضطراب کودک،بیشتر طول بکشد،احتمال استمناء بیشتر می شود.حتی اگر فاصلهء زمانی بین تخلفاتی که نیاز به تذکر و تنبیه دارد،با تذکر و تنبیه،زیاد باشد،احتمال استمناء افزایش می یابد.پس اگر کودک شما مرتکب تخلفی شد،او را در انتظار طولانی تنبیه یا تذکر قرار ندهید؛بلکه سریعا تکلیف وی را در مورد تنبیه یا تذکر،معین کنید تا اضطراب کودک،طول نکشد...

·        معاشرت با افراد ناشناخته منع گردد.

·        دادن آگاهی به کودک یا نوجوان که نباید با اعضای بدن خود بازی کند.او باید بداند که دیگران که در معاشرتهایشان قصد فریب او را دارند،قصد درستی ندارند و باید جریان را به پدر و مادرش بگوید.

·      جوان باید بداند که عزت نفس او باید مانع از تن دادن او به اینگونه پستی ها باشد.

تقویت کردن ایمان و نیروی مذهب و اینکه نوجوان باید بداند که خدا بر اعمال او ناظر و آگاه است و هرچه انجام می دهد،در روز قیامت دارای حساب و کتاب است.

مرحلهء دوم:درمان:

والدین باید در نظر داشته باشند که در برخورد با این مسئله،از برخورد عجولانه،شدید و بدون برنامه و مخصوصا بدون مطالعهء کافی یا مشورت با کارشناسان و متخصصین مربوطه،اجتناب نموده و کار را ابتدا با تذکر و دلسوزی شروع نمایند...

از دست ندادن فرصتها در درمان استمناء یک ضرورت حیاتی است،زیرا این معضل،یک بلا و آفت اجتماعی است.

والدین باید توجه کنند که رها کردن این موضوع و نیز این تصور که این مشکل،خود به خود و یا در اثر ازدواج،خوب خواهد شد،یک اشتباه بزرگ است،زیرا در افرادی که این عادت،جایگزین شده است،تا سنین پیری نیز ادامه پیدا کرده است.

اولا جوان باید بداند که این مسئله،امری غیر عادی است و درمان آن ضرورت دارد.

ثانیا والدین و مربیان باید به گونه ای سربسته،این مطلب را عنوان کنند و مواظب باشند تا فرد مبتلاء را دچار خجلت زدگی و ضایع شدن نکنند و با به رخ کشیدن موضوع، آبروی او را در حضور دیگران،نبرند.

ثالثا علل اولیه ای را که باعث بروز این بیماری شده است،پیدا کرده و از بین ببرند.

رابعا در صورتی که علت این عمل،بیماری و ضعف عصبی و اختلال روانی باشد،حتما به درمان پزشکی و روانپزشکی متوسل شوند.

خامسا جلو گیری از بیکار ماندن کودک به وسیلهء کار یا اسباب بازی مفید و داشتن تفریحات سالم و مخصوصا ورزش.زیرا ورزش بهترین وسیلهء مصرف شدن انرژی های اضافی و از بین رفتن زمینهء استمناء می باشد.

 

ادامه دارد...


 

انحرافات جنسی،یکی از مشکلاتی است که در جامعه و مخصوصا در بین عده ای از جوانان و نوجوانان و حتی کودکان وجود دارد که باید برای این معضل،چاره جوئی کرد.

همهء ما به قانون « علت و معلول » اعتقاد داریم و معتقدیم که در مواجهه با یک مشکل،اول باید به ریشه یابی و کشف علت یا علت های به وجود آورندهء آن مشکلات بپردازیم و سپس با رفع آن علت ها،مشکل به وجود آمده را از بین ببریم.

یکی از دلایلی که باعث میشود مشکل انحرافات جنسی حل نشود و حتی ادامه پیدا کند و گسترش یابد،این است که ما معمولا در مواجهه با افراد منحرف،به جای ریشه یابی و کشف علت به وجود آمدن آن مشکل،به قوهء قهریه متوسل می شویم و مثلا با تنبیه و مجازات فردی که مرتکب عمل انحرافی شده و یا تهدید او به مجازات و یا ترساندن وی از عواقب اعمال انحرافی،باعث سرخوردگی و نا امیدی آن فرد می شویم که خود این سرخوردگی و احساس گناه،نه تنها کمکی در حل اساسی آن معضلات نمی کند،بلکه حتی باعث تشدید آن انحراف و معضل می گردد.مخصوصا در مورد کودکان و نوجوانانی که هنوز تجربهء کافی در زندگی ندارند.

ما بحث مان را با بررسی انواع انحرافات جنسی، نحوهء رفع هر کدام از انحرافات و مخصوصا روش های پیشگیرانه ارائه میدهیم:

انواع انحرافات جنسی:

انحرافاتی که جنسی به حساب می آیند،متعدد هستند و بعضا به زیرشاخه های گسترده ای تقسیم می شوند که پرداختن به همهء آنها در اینجا ممکن نیست.ما سعی می کنیم آنها را به صورت کلی مطرح کنیم.

نکات کلی و مهم در پیشگیری از انحرافات کودکان:

در روشهائی که ذکر خواهد شد،اصل بر این است که اصلا موقعیتی پیش نیاید که احساس شهوانی کودک به طور نا به هنگام بیدار شود و یا اینکه از ایجاد عادات ناپسند جنسی در او جلوگیری شود.

الف)داشتن هدف و برنامه ریزی در زندگی:

وقتی که زندگی دارای هدف خاصی باشد ، روی این هدف،برنامه ریزی شده و گفتارها،برخوردها و نحوهء زندگی و طبعا نحوهء ارتباط با کودکان و نوجوانان دارای شیوهء خاصی خواهند بود و زندگی بر این اساس پیش می رود.

ب)کنترل روابط و رفتار والدین:

کنترل نحوهء برخورد والدین در منازعات و خودداری از درگیری ها و همچنین مراقبت از ایجاد روابط جنسی در حضور آنان از عوامل بسیار مهم جلوگیری از انحراف است؛زیرا اکثر کودکان در پاسخ انحرافات خود می گویند که تقلید کار پدر یا مادر خود را کرده اند.

ج)ارضاء عاطفی:

کودکانی که در دوران زندگی از نظر عاطفی دارای کمبود بوده اند،در دوران نوجوانی سعی می نمایند از طریق لغزش های جنسی،این کمبود را جبران نمایند.

د)اعتدال در محبت:

در محبت ها نه راه افراط را باید رفت و نه از شیوهء تفریط متابعت نمود،بلکه میانه روی بهترین شیوه است.زیادی محبت سبب می گردد که کودک احساس وابستگی شدیدی نسبت به والدینش پیدا کند و این چندان مطلوب نیست.این محبت های زیاد می تواند سبب انحرافات بعدی نیز بشود.

ه)تقویت مبانی اخلاقی:

از آنجائی که آرامش های اخلاقی می تواند سد هائی در راه سیر کنترل نشدهء غرایز ایجاد کند،تقویت بنیهء اخلاقی یکی از راههای هدایت فرزندان به راه صحیح و جلوگیری از انحراف آنان است.

والدین باید سعی داشته باشند که با عمل خویش،به فرزندان شان عزت نفس،تن به ذلت ندادن،با حیا بودن،غرور داشتن،صادق بودن و داشتن حجب و حیا را بیاموزند.به خصوص این مسئله در مورد دختران اهمیت بیشتری دارد.

و)تقویت نیروی اراده و ایمان:

آموختن موازین دینی که یکی از عوامل مهم در زندگی صحیح است،به عهدهء پدران و مادران می باشد.در ضمن این آموزش باید به تمرین تقویت ارادهء آنان پرداخت و به کودکان آموخت که در مقابل هر دعوتی تسلیم نشده و به هر امر و دستوری خود را نبازند.به قول معروف،کودکان باید قدرت و جرأت «نه» گفتن را داشته باشند.اگر ضعف اراده با ضعف ایمان همراه شود،خسارات جبران ناپذیری به حیات خانواده وارد خواهد ساخت.

ز)آگاهی دادن:

والدین و مربیان باید به فرزندان خود راه و رسم زندگی سالم،عفت،پاکدامنی و ارزش آن،زندگی شرافتمندانه،و نیز ضرر انحراف و لغزش را بیاموزند تا آنها حافظ آبرو و حیثیت خانوادهء خود باشند.

کودک در سنین قبل از دبستان هم باید بداند که کسی نباید او را لخت ببیند و او نیز نباید به کسی که لخت است،نگاه کند.کسی نباید به بدن او دست بزند و خود او نیز نباید به بدن خود و بدن کسی دست بزند.مجددا متذکر می شویم که این آموزشها در مورد دختران اهمیت و ارزش بیشتری دارد.

ح)بهداشت جسمی:

وجود برخی انگلها و بیماریها ممکن است سبب تحریک اطراف دستگاه تناسلی گردد،و اینکار سبب بروز خود ارضائی شود و باعث انحرافات بعدی گردد.بنابراین والدین در درمان بیماری های دستگاه گوارش کودکان باید با جدیت برخورد کنند.رعایت بهداشت جسمانی و نظافت بدن نیز اهمیتی مشابه دارد.

ط)بهداشت روانی:

کودک باید در طول زندگی از محبت کافی برخوردار باشد ولی مورد دیگری که وجود دارد،عدم قرار دادن کودک و یا نوجوان در حالت اضطراب و نگرانی است.چون اضطراب یکی از عوامل تحریک کنندهء جنسی است و جست و جوی این حالت می تواند سبب لغزش گردد.

پس اگر در محیط خانواده موضوعی ایجاد شده باشد که سبب متوجه شدن تنبیه یا سرزنشی به کودک گردد،بدون تاخیر از لحاظ زمانی این تنبیه انجام گیرد و قضیه برای فردا و فرداها نماند که موجب اضطراب کودک گردد و او را مدتی در این حال نگهدارد؛چون خود این انتظار توام با اضطراب،عامل تحریک کودک به خودارضائی است.

ی)کنترل کودک:

انس و الفت میان نوجوانان و کودکان بسیار خوب است ولی به شرطی که با حفظ آزادی و احترام لازم،این روابط تحت کنترل باشد.بنابرابن رفت و آمد ها،روابط و معاشرتها و دید و شنید ها و برخوردهای آنان باید تحت کنترل باشد تا مسائل جزئی باعث انحراف آنان نگردد.دوستان فرزندان باید شناخته شده باشند و باید دانست که آنان به چه جاهائی رفته و شاهد چه روابط و صحنه هائی هستند.

ک)ایجاد عادات صحیح:

برخی عادات بد می تواند سبب انحرافات بعدی کودک گردد.بنابراین باید به این حالات قبل از اینکه به صورت عادت در بچه مستقر گردد توجه شده و از آن ممانعت به عمل آید.خوابیدن کودک روی شکم،نوع قرار دادن پاها و اعضای بدن بر روی یکدیگر،ماندن و غلطیدن در رختخواب،عدم تخلیه و دفع ادرار و مدفوع قبل از خواب،بدون پیژامه خوابیدن،پوشیدن لباسهای بسیار زبر یا بسیار نرم و...بعضی از مواردی است که سبب لغزش خواهد شد بنابراین به آنان بیاموزید که با پیژامه بخوابند و قبل از خواب به دستشوئی بروند و کودکان را عادت دهید که به پشت بخوابند و دست ها را بیرون از لحاف یا پتو قرار دهند.

ل) سایر توصیه ها:

ایجاد سرگرمی مناسب برای اوقات بیکاری کودکان یکی از راه ها برای پر کردن اوقات بیکاری آنان است.آماده کردن شرایطی برای کودکان جهت انجام فعالیت های ورزشی،تفریحی سالم و آماده شدن جهت زندگی جمعی سالم و بحث های باارزش و مفید.

مادران نباید قنداق نوزاد را بسیار تنگ ببندند و یا در هنگام خشک کردن بچه،او را زیاد مالش دهند.مراقب باشند که بچه،خود را دستکاری نکند و شاهد روابط والدین نباشد.بهداشت فردی را به نوجوانان بیاموزند و به دختران نزدیک سن بلوغ،مسئلهء قاعدگی و به پسران مسئلهء احتلام را یاد دهند.

توصیهء آخر اینکه والدین حتما مطالعهء کافی در مورد تربیت کودک داشته باشند و یا با کارشناسان و متخصصین مربوطه در ارتباط باشند و از انجام روشهای خودسرانه و فاقد پشتوانهء علمی و اعتقادی،خودداری نمایند.

ادامه دارد...


امید:با تمام این حرفها،نمی توانید جریان دوم خرداد و اعتراض مردم به رژیم جمهوری اسلامی رو انکار کنید.

جمال:اعتراض به کلیت رژیم و یا اعتراض به عملکرد دولت آقای هاشمی رفسنجانی ؟

امید:مگه فرقی هم داره؟

جمال:بله که فرق داره:مردم با کلیت رژیم و قانون اساسی اون و نیز سایر ارکان اون مانند اسلام و تشیع و انتخابات و ...مشکلی ندارن و فقط با عملکرد دولت ها مشکل دارن.شاهد قضیه هم اینه که مردم هرساله در تظاهرات 22 بهمن و روز قدس و روز 13 آبان و نیز در انتخابات مختلف شرکت می کنند...این دروغ محض  است که برخی ها فکر میکنن مردم در سال 76 به اصل رژیم اعتراض داشتند و یا مثلا به ارکان اون مانند اسلام...

امید:برای این ادعایتان دلیلی هم دارید؟

جمال:علاوه بر اون چیزهایی که در بالا عرض کردم،به یک مورد بخصوص هم اشاره می کنم:بعد از انتخابات 76، کارشناس یکی از شبکه های ماهواره ای ادعا می کرد که تاریخ مصرف شهدا و جانبازان به پایان رسیده و امام حسین(ع)قربانی جنگ طلبی ها و کشت و کشتارهای پدر و جدش شده است و ....

در حالیکه همین آقای کارشناس، وقتی در انتخابات 88 متوجه شد که همسران دو نفر از شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی(یعنی شهید باکری و شهید همت)به جنبش سبز و گروه میرحسین موسوی تمایل دارند،ناگهان بهضرورت حفظ حرمت و احترام خانوادهء شهدا اشاره کرد.این یعنی عین تناقض و دوروئی و سوء استفاده کردن از اعتقادات قلبی مردم...

امید:پس اصل جریان دوم خرداد چه بود؟

جمال:همونطوری که قبلا هم گفتم،مردم  به عملکرد کارگزاران سازندگی و در نهایت به شخص رفسنجانی اعتراض داشتند؛لیکن در این میان،عده ای خواستند که این اعتراض  مردم سالارانه رو مصادره به مطلوب کنند و ماهی مقصود خودشون رو از آب گل آلود سیاست،صید کنند.مخصوصا بیگانگان و دشمنان رژیم و به خصوص رژیم صهیونیستی که از اصلاح طلبان،به عنوان سرمایه های خود در ایران نام بردند و در هر انتخاباتی،از اصلاح طلبان حمایت کردند...

 

... پایان ...


امید:ولی من میتونم تمام ادعاهای شما رو یکجا زیر سوال ببرم. 

جمال:چه طور؟

امید:در سال 76 مردم با رای دادن به یک نامزد دگر اندیش،یعنی دکتر سید محمد خاتمی،ثابت کردند که نسبت به مواضع رژیم،اعتراض دارند و خواسته شان چیز دیگری است.

جمال:اینکه چرا مردم در سال 76 به نامزدی غیر از نامزد مورد نظر رژیم رای دادند،خود بحث مفصلی است که بعدا به اون می پردازیم. اما جریان دوم خرداد و اقدامات بعدی اون،دارای تناقضات فاحشی است که قبلا هم عرض کردم از انتخابات دور دوم شوراها به بعد،اکثریت مردم به این جریان،اهمیتی نمیدن.

امید:منظورتون کدوم تناقضاته ؟؟؟

جمال:مردمی که در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی،از اقدامات کارگزاران سازندگی و در نهایت،خود آقای رفسنجانی به تنگ اومده بودن،با رای دادن به خاتمی که حرفهای جدیدی داشت،عملا اعتراض خودشون رو اعلام کردن؛یعنی اعلام کردن که به مدیران دولت وقت و وزرا و اقدامات شون و در نهایت به عملکرد رفسنجانی اعتراض دارن؛اما وقتی خاتمی انتخاب شد،چه اتفاقی افتاد؟ در اولین اقدام، ایشون همون وزرای رفسنجانی رو دوباره به عنوان وزیر انتخاب کردن و عملا امید و آرزوها و خواسته های ملت رو بر باد دادن.

امید:خب این که ایرادی نداره:خاتمی اون افرادی رو که تجربهء وزارت داشتن،انتخاب کردن.این که خیلی خوبه.

جمال:آیا اقدامات اون وزرا در دوران رفسنجانی،اقدامات مثبت و قابل قبولی بود؟اگه قابل قبول بود پس چرا مردم در انتخابات 76 به نامزد مورد نظر کارگزاران رای ندادند؟اگر هم منفی بود پس چرا خاتمی اونا رو انتخاب کرد؟

امید:علتش این بود که ما کمبود متخصص داشتیم و نمی تونستیم افراد غیر متخصص رو به وزارتخانه ها بفرستیم.

جمال:یعنی ما در سال 76 که در اون تاریخ، 19 سال از انقلاب 57 می گذشت،هنوز نتونسته بودیم سی چهل تا متخصص تربیت کنیم تا بتونن وزیر یا معاون وزیر بشن؟یعنی سی چهل تا وزیر و معاونی که بعضا از اوایل انقلابوزیر یا معاون بودن،می بایست تا آخر عمرشون در وزارتخونه  بمونن تا مشکل کمبود متخصص ما رو جبران کنن؟این انحصار طلبی نیست؟

امید:پس چرا اون وزیرا دوباره وزیر شدن؟

جمال:چون متاسفانه اصلاح طلبان،وامدار برخی وزرای رفسنجانی بودن و اگه می خواستن اونا رو کنار بزارن،خودشون زیر سوال می رفتن.

امید:دیگه چی؟

جمال:دیگه اینکه اصلاح طلبان یک گاف دیگری رو هم بعدا مرتکب شدن:یعنی بعد از دوران خاتمی و در سال 84،همون رفسنجانی مورد اعتراض مردم رو دوباره نامزد ریاست جمهوری کردن و تلاش کردن تا با اقداماتی (حتی از نوع غیر قانونی اش)رقیب ایشان،یعنی احمدی نژاد رو کنار بزنن.

امید:خب چه اشکالی داره؟شاید رفسنجانی خواسته باشن کم کاری های دوران ریاست جمهوری خودشون رو جبران کنن؟

جمال:یعنی مثلا هشتاد مورد قتل زنجیره ای  دوران خودشون رو چه جوری می خواستن جبران کنن؟صحبت مرگ اتفاقی یه نفر دو نفر نیست که به راحتی ادعای بیخبری کنن. اون هشتاد نفر هم که یکجا به قتل نرسیده بودن که فکر کنیم اتفاقی بوده:اگه تعداد اون هشتاد نفر قربانی رو به تعداد سالهای ریاست جمهوری رفسنجانی تقسیم کنیم،به طور متوسط به هر سالش می رسه ده نفر.یعنی در هر سال از سالهای ریاست جمهوری رفسنجانی،ده نفر نخبه و دگراندیش به قتل رسیده اند و رفسنجانی نمیتونه ادعا کنه که بیخبر مونده.اگه واقعا هم از  این اتفاقات بی خبر مونده باشه،عملا ناکارآمدی خودش رو اثبات کرده.

امید:پس اصل قضیه به نظر شما چی بوده؟

جمال:اصل قضیه این بوده که مدعیان اصلاحات،تنها دغدغه شون به دست گرفتن قدرت و انحصار اون در دست خودشون بودن.حالا برای رسیدن به این هدفشون،از نظریهءنیکولو ماکیاولی فیلسوف اروپایی استفاده کردن که میگه:هدف، وسیله رو توجیه می کنه.یعنی دولت ها برای رسیدن به هدفشون،از هر وسیله ای ولو غیر قانونی یا غیر مشروع می تونن استفاده کنن.

امید:خب این نظریه چه اشکالی داره؟

جمال:اشکالش اینه که اگه مثلا احمدی نژاد می خواست از این نظریه استفاده کنه،همهء شما به اون اعتراض می کردید که چرا از روش های غیر قانونی و نامشروع استفاده می کنه.

امید:دیگه چه تناقضاتی به نظر شما میرسه؟

جمال:در ماه های منتهی به خرداد 76،آقای عطاء الله مهاجرانی که در اون تاریخ نمایندهء مجلس بود ( و بعدا در دولت خاتمی وزیر ارشاد شد)پیشنهادی رو به مجلس داد مبنی بر اینکه رفسنجانی بتونه برای بار سوم متوالی،نامزد ریاست جمهوری بشه (می دونید که بر طبق قانون اساسی،حتی در سایر کشورها،یک نفر نمی تونه بیش از دو دورهء متوالی به عنوان رئیس جمهور انتخاب بشه)اولا این یعنی دور زدن قانون اساسی که البته هم مجلس و هم خود رفسنجانی و حتی خود رهبری،با این پیشنهاد خلاف قانون اساسی مخالفت کردند.

ثانیا وقتی مهاجرانی وزیر ارشاد شد، روزنامه های دوم خردادی، با مجوز وزارت ارشاد،تمامی اقدامات دولت سازندگی و از جمله رفسنجانی رو زیر سوال بردند.افرادی مثل اکبر گنجی هم با مجوز وزارت ارشاد(که وزیرش مهاجرانی بود)کتاب هائی مانند تاریکخانهء اشباح و نیز کتاب عالیجناب سرخپوش رو در جهت افشا کردن اقدامات دولت سازندگی و شخص رفسنجانی چاپ کردند.حالا شما بگو این تناقضات،چه توجیهی داره؟

             ادامه دارد.....


 

جمال:اگر نگاهی به سیر ادیان الهی در تاریخ و مخصوصا محتویات این ادیان و بالاخص دین اسلام بیندازید،ملاحظه خواهید کرد که این ادیان، در طول هم  بوده و رفته رفته که معرفت بشری رو به تکامل می رفته،ادیان الهی هم تجدید و تکمیل می شده اند.تا اینکه نوبت به دین اسلام میرسه که هم کامل ترین دینه و هم قابلیت تطبیق با شرایط جدید و پاسخگوی مسائل و مشکلات جدید رو داره. 

یکی از ویژگی های اصلی دین اسلام در مقایسه با ادیان قبلی،تحریف ناپذیر بودن اونه که البته اثبات اون مجال دیگری رو می طلبه.در حالیکه مثلا مسیحیان،پنج نوع انجیل دارند،اما مسلمانان به رغم داشتن اختلافات عقیدتی فراوان،همگی به یک قرآن معتقدند که بدون تحریف در دست مسلمانان وجود داره...

امید:فرض کنیم که حرفهای شما درست باشه:چه دلیلی هستش که ما این دین رو بپذیریم؟مخصوصا که در همان قرآن که ادعا می کنید بی نقص ترین و کامل ترین کتاب هستش،اومده  که: « ... لا اکراه فی الدین...»

جمال:شما به عنوان یک فرد آزاد،صاحب اختیار هستید که این دین را بپذیرید و یا نپذیرید؛اما هیچ کدام از من و شما این حق رو نداریم که برای یک ملت،تعیین تکلیف کنیم.این ملت با اختیار خودشون و با سرشت و فطرت خدادادی شون،این دین رو پذیرفتن و به خاطرش فداکاری هم می کنن.

امید:ولی من فکر می کنم که پیروی از اسلام،اونم در این زمونه،فایده ای نداره.

جمال:اولا شما که به دموکراسی و رای اکثریت مردم اعتقاد دارید،لابد در اینجا هم باید به رای و نظر اکثریت مردم توجه کنید و به انتخاب اونا احترام بگذارید.ثانیا قبلا هم گفتم که تا زمانی که احکام اسلامی به طور کامل پیاده نشه،نمیشه ادعا کرد که اسلام،کارائی لازم رو نداره.

امید:آخه چه دلیلی داره که وقتی همهء دنیا در یک جهت خاصی در حال حرکت هستن،ما یک مسیر دیگه ای رو انتخاب کنیم؟

جمال:بالاخره ما نفهمیدیم شما به دموکراسی و رای اکثریت اعتقاد دارید یا نه؟اگه اعتقاد دارید،پس حتما باید به رای یک ملت در مورد انتخاب اسلام هم احترام بگذارید.اگر هم اعتقاد ندارید، چرا اصرار دارید که ما هم به دنبال دیگران بیفتیم و  از مسیر فعلی بین المللی پیروی کنیم؟این که باز میشه تبعیت از اکثریت؟

امید:حالا چه اشکالی داره که ما دنباله رو مردم جهان باشیم؟اینطوری هزینهء کمتری هم متحمل میشیم و مجبور نیستیم این همه دشمنی ها و تحریم ها رو هم تحمل کنیم.

جمال:اگه خاطرتون باشه،در اولین قسمت همین بحث،راجع به دلایل به وجود آمدن انقلاب اسلامی سوال کردم و شما دلایلی مانند شکم سیری و استعمار جهانی و ... رو عامل پیدایش انقلاب معرفی کردید؛بنده هم دلایلی رو در ردّ ادعاهای شما عرض کردم.

الان می خوام در ادامهء اون بحث،عرض کنم که یکی از دلایل اصلی بروز انقلاب اسلامی این بود که مردم ما می دیدند که استعمارگران بر سرنوشت این ملت حاکم شده اند و اصولا نظامی که الان در دنیا وجود داره،نظام ظالمانه ای است که عقل حکم می کنه که این نظام و چرخهء غلط،شکسته بشه و جای خودش رو به یک نظام و روال منصفانه بده.

امید:مگر چنین چیزی ممکنه؟مگه میشه با قدرتهای بزرگ دنیا در افتاد؟

جمال:چرا نشه؟ درسته که چنین تغییری،مستلزم هزینه های زیادیه و قطعازمان زیادی رو می طلبه تا به نتیجه برسه؛اما عقل و وجدان بشری و قضاوت آیندگان حکم می کنه که چنین تغییری حتما به وجود بیاد.قبلا هم از این نوع حرکت ها در دنیا اتفاق افتاده که اگه تداوم پیدا کنه،مطمئنا به نتیجه می رسه.

امید:نمونه اش رو مثال بزنید.

جمال:در سال 1945 و آخرین سال جنگ جهانی دوم،کشورهای دنیا،سازمان ملل متحد رو به وجود آوردن تا سرنوشت کشور های دنیا رو از دست چند تا قدرت مطرح دنیا بگیرن و خودشون در یک فرآیند دموکراتیک،بر سرنوشت خود و دنیاشون حاکم بشن.

هرچند که این اقدام،با دخالت قدرتهای استکباری به کمال مطلوب خود نرسید و پنج قدرت بزرگ دنیا،برای خودشون در سازمان ملل متحد،حق« وتو » قائل شدند؛اما همین اقدام ظاهرا ناکام دولت ها در تشکیل سازمان ملل متحد،نشانگر توانائی دولت ها و ملت ها در تغییر و تعیین سرنوشت خودشان است.

امید:حالا چرا ما باید شروع کنندهء این تغییر باشیم و چرا دیگران نباید به این اقدام دست بزنند؟

جمال:بالاخره باید از یه جائی این قضیه شروع می شد.ما که توانائی و نیز شعور لازم رو در مورد این قضیه داشتیم،بر اساس وظیفهء عقلی و انسانی و وجدانی خودمون و مخصوصا وظیفهء شرعی خودمون،باید این کار رو شروع می کردیم و در عین حال،با دادن آگاهی و جرأت و جسارت به ملت های دنیا و حمایت ازشون،اونا رو هم با خودمون همراه می کردیم تا به نتیجهء مطلوب برسیم.

امید:آیا در این راه،به نتایجی هم رسیده ایم؟

جمال:یقینا رسیده ایم.مبارزات مردم فلسطین با رژیم صهیونیستی و نیز مبارزات ملت های مسلمان منطقه و حتی مبارزات کشورهای آمریکایلاتین،بدون تاثیر گرفتن از الگوی انقلاب ایران نبوده است.

شاهد این قضیه،تبلیغات و اقدامات استعمار جهانی در تبلیغات و حتی اقدامات موذیانه بر علیه کشور ماست که نشانگر اوج نارضایتی و نگرانی این قدرتهای نامشروع،از تاثیر معنوی و مادی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی هستش که این امیدواری رو به وجود میاره که قانون جنگل فعلی حاکم بر دنیا،یک روزی برچیده بشه و دنیا شاهد نظامی منصفانه و عادلانه بشه...

          ادامه دارد.....

 


امید:اما به نظر من،ما هرچی بدبختی می کشیم،از همین اعتقادات مردم به دین اسلامه.دینی که مربوط به گذشته است و الان با ویژگی های دنیای کنونی نمیسازه و خلاصه باید از صحنهء سیاست و روابط بین الملل کنار گذاشته بشه. 

جمال:من یه سوال از شما می پرسم و می خوام که با جواب منطقی (بله) و یا (نخیر) به اون جواب بدهید:

آیا اسلام واقعی در کشور ما پیاده و اجرا شده یا نه؟

امید:چیزی که کارائی نداشته و نداره،فرقی نمی کنه اجرا بشه یا نشه.

جمال:اختیار دارید:اگه شما به سوال من جواب می دادید،موضوع روشنتر می شد.

امید:شما خودتون جواب بدید.

جمال:عرض کنم که هر جوابی داده بشه،پشت سرش سوالات اساسی دیگه ای هم به وجود میاد:

اگر ادعا بشه که اسلام واقعی در کشور ما پیاده شده،آنوقت این سوال پیش میاد که پس این همه فسادها چیست که در جامعه مون وجود داره؛مگر نه اینکه اسلام با فساد،شدیدا مخالفه؟

اما اگه ادعا بشه که اسلام واقعی در کشور ما پیاده نشده،اونوقت با این تناقض مواجهیم  که پس از کجا فهمیدید که اسلام،کارائی لازم رو نداره؟مگه میشه چیزی رو بدون آزمایش و سنجش عملی،مورد قضاوت قرار داد؟

امید:اصلا چه لزومی داره که ما از اسلام پیروی کنیم؟اونم دینی که مربوط به 1400 سال پیشه و اصلا هم مربوط به کشور ما نیست و اصولا دینی عربی است؛در حالیکه ما در کشور خودمون دینی مثل دین زرتشتی و پیامبری مانند زرتشت داریم؟

جمال:فرمودید که اسلام مربوط به 1400 سال پیش هستش:خب زرتشت که خیلی قدیمی تره . تازه،شما دقت نکردید که اگه این دین ایرانی شما در دل این مردم جای داشت،به راحتی با حملهء اعراب به ایران،جای خودشو به اسلام نمیداد...

امید:با اون خشونتی که اعراب نشون دادن،طبیعیه که مردم از ترس شون هم که شده،اسلام رو بپذیرند و باهاش کنار بیان.

جمال:عجب!یعنی شما می فرمایید که اعراب مسلمان،از طریق خشونت،علاوه بر جسم انسانها،حتی بر روح ها و دلهای مردم تسلط پیدا کرده اند؟این که خیلی حرف تناقض داری هستش:

اون خشونت مورد ادعای شما رو اگه با نمونه های مشابهش مقایسه کنیم،به نتایج جالبی می رسیم:ارباب کلیسای کاتولیک در اروپا،سالهای سال بر مردم حکمرانی کردند و بدترین خشونت ها رو هم در جهت تفتیش عقاید مردم اعمال کردند:چه دانشمندانی رو که به خاطر عقایدشان که مخالف عقاید کلیسا بود،در آتش سوزاندند و چه خونهای زیادی رو بر زمین ریختند؛اما همین مردم تحت سلطهء اروپا،آن رنسانس و نوزائی معروف رو به وجود آوردند و از زیر یوغ کلیسا آزاد شدند.

یا مثلا در دوران معاصر،شوروی سابق رو در نظر بگیریم:چه انسانهائی رو به خاطر عقایدشون کشتند و به سیبری تبعیدشون کردند و  یا هفتاد سال با اون ادبیات فاخر خودشون و نویسندگان تواناشون،ادبیات کمونیستی رو بر مردم تحمیل کردند؛اما به محض فروپاشی شوروی بعد از هفتاد سال،اکثریت مردم به اعتقادات قبلی خودشون بازگشتند.

حالا اگه این دو مثال رو در نظر بگیریم،باید عرض کنیم که بعد از تضعیف دولت اعراب مسلمان،باید ایرانیان هم به دین محبوب(!) خودشان بر می گشتند که دیدیم بر نگشتند...

امید:به نظر شما چرا برنگشتند؟

جمال:به دلیل اینکه مردم ایران که سوابق تمدنی بالائی در مقایسه با اعراب داشتند،گم شدهء خودشون رو در دین اسلام یافتند.دین اسلام با فطرت انسانی کاملا تطابق داره و برای انواع نیازهای انسانی،اعم از روحی و جسمی و یا مادی و معنوی و...پاسخگوست.مخصوصا برای سرنوشت بشریت هم حرفهائی داره و انگیزه های قوی.در حالیکه سایر ادیان و از جمله زرتشت،چنین ویژگی هائی رو نداره.

امید:چرا چنین ادعائی می کنید؟مگر نه اینکه از نظر شما،تمام ادیان الهی،ریشهء وحیانی و خدائی دارند؟

جمال:درسته که همهء ادیان الهی یک ریشهء مشترک دارن؛اما سایر ادیان،اولا تاریخ مصرفشون سپری شده و ثانیا دچار تحریفات اساسی ای شده اند که اونا رو دچار تناقضات اساسی ای کرده.

امید: در  مورد این ادعایتان توضیح بدید.

                                                            ادامه دارد...