سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

مثلا در بُعد بشری ایشان،باید طرز حرف زدن،کار کردن،زندگی کردن،فکر کردن،خندیدن،نشستن و خوابیدنش را مطالعه نمود؛ و بر چگونگی روابط اش با بیگانه،دشمن،دوست و خانواده آگاهی یافت؛و همچنین شکست هایش را،پیروزی هایش را و برخوردهایش را با مسائل بزرگ اجتماعی مورد بررسی قرار داد.

پس به این ترتیب،یکی از راههای اساسی و اصلی شناخت حقیقت و روح واقعیت اولیهء اسلام،شناخت پیغمبر آن است؛و سپس مقایسهء او با دیگر بنیانگذاران و پیامبران ادیان تاریخ از قبیل: موسی،عیسی،زرتشت،بودا و ...

مرحلهء چهارم،بررسی کیفیت ظهور پیغمبر اسلام(ص) است:که مثلا آیا بی مقدمه ظهور می کند؟کسی منتظر اوست؟خودش بر ظهورش آگاهی داشته؟می دانسته بعثت چیست؟یا ناگهان یک ضربهء قوی بر روحش وارد شده و یک جریان غیر عادی در اندیشه اش شکل گرفته،و حرف زدن و شخصیتش را عوض کرده؛به طوری که تحمل اش در ابتدا برای خودش مشکل بوده؟جبهه گیری اش هنگام ظهور به چه شکل بوده؟به کدام طبقه گرایش داشته و با کدام طبقه به مبارزه برخاسته؟اینها مسائلی است که ما را در شناخت پیغمبر اسلام و کیفیت ظهورش کمک می کند.

اگر کیفیت ظهور پیغمبر اسلام(ص)را با چگونگی ظهور پیغمبران ادیان دیگر – اعمّ از حق یا باطل- مثلا مسیح،ابراهیم،موسی،زرتشت،کنفوسیوس،بودا،لائوتسو،مهاویرا و ... مقایسه کنیم،به یک نتیجهء شگفت انگیز می رسیم و آن اینکه:تمامی پیغمبران،غیر از سلسلهء ابراهیمی،تا ظهور می کنند،متوجه قدرتهای بزرگ زمان خود می شوند که به او تقرّب جویند و به وسیلهء او،دین و رسالت خودشان را در جامعه،تحقق بخشند.

و برعکس،تمام انبیای سلسلهء ابراهیمی،از خود ابراهیم(ع) تا پیامبر اسلام(ص)،ظهورشان به شکل طغیان علیه قدرتهای موجود است.«ابراهیم» تا وارد می شود،با تبر به شکستن بت ها می پردازد و تبر را به گردن بت بزرگ می اندازد،تا مخالفت خود را با بت های زمانه،به این شکل اعلام کند.«موسی» اولین نمایش ظهورش با لباس و عصای چوپانی و وارد شدن به دستگاه فرعونی،و اعلام مبارزهء بین توحید و فرعونیت است.«عیسی» با قدرت موجود،که قدرت روحانیت یهود است،به مبارزه می پردازد؛زیرا که این روحانیت با استعمار رُم پیوند دارد.

و حضرت رسول اکرم(ص)پیغمبر اسلام،به محض بعثت،مخالفت و مبارزهء خویش را با «ملأ» و اشراف و برده داران و باغداران طائف و تاجران قریش آغاز می کند.

مقایسهء بین اینها،ما را در شناخت حقیقت و روح و جهت این مذاهب کمک می کند.

پنجمین مرحلهء شناخت اسلام،شناختن نمونه های بارز و کالاهای روشن و ممتازی است که این کارخانهء انسان سازی،به بشریت و جامعه و تاریخ عرضه کرده است.

مثلا اگر هارون را در مذهب موسی و سن پل را در مذهب عیسی و علی(ع) یا حسین(ع) یا ابوذر را در مذهب اسلام،به عنوان نمونه ها و پرورش یافتگان خاص این مذاهب،انتخاب و مطالعه کنیم،شناخت مذاهب فوق برای ما آسان خواهد شد.

شناخت این نمونه ها به صورت دقیق و روشن از لحاظ علمی،مانند شناخت کارخانه ای است که ما کالاهایش را بشناسیم و از کالاهایش،پی به کیفیت کارخانه ببریم؛زیرا که مذهب،اصولا یک کارخانهء انسان سازی است.

ادامه دارد...