سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

بحث اساسی ای که در جهان امروز مطرح است،مسئلهء مسئولیت را بیش از آنچه که ما در فارسی از این کلمه می فهمیم،ارزش و تعمق بخشیده است.اصل اعتقاد به اصالت مسئولیت یا آزادی هنرمند،بزرگترین تصادم میان دو قطب فکری جهان را - در شرق و غرب - سبب شده است.آیا هنرمند کسی است که ارزشهای مجرد ذهنی را آنچنان که خود می گزیند،و بر اساس ملاکهائی که خود می پسندد،خلق می کند؟و یا هنرمند،آفریننده و خلّاقی است که پیش از اصالت دادن به اثر هنری خویش،خود را مسئول انجام تعهدی می داند و اثرش را وسیله ای برای رسیدن به هدفی که رسالت خویش می شمارد؟

 

این دو تعریف،دانشمندان و متفکران،به خصوص هنرمندان و نویسندگان جهان را به دو قطب متضاد تقسیم کرده است. و اصل هنر برای هنر را در برابر هنر برای انسان - و برای ترقی و نجات و آزادی انسان و اجتماع - نشانده است.آیا علم به خاطر خود علم است یا به عنوان وسیله ای در خدمت نیاز انسانها،توده های مردم و جامعه های بشری؟آیا کسی که توانست اثری پدید آورد که احساسی را برانگیزد و با عناصر کلام،قطعهء زیبائی بسازد،شاعر است؟یا شاعر کسی است که تمامی قدرتهای بیان را به کار می گیرد تا انسانها را در نیل به هدفها - و آگاهی بخشیدنشان به زندگی و احساس،و مسئولیت ها و ناهنجاریهای سرگذشت و سرنوشتشان - یاری کند؟کدام یک از اینها واقعیت است؟از قول نیچه در یک جمله می گویم:

هنر برای هنر،علم برای علم و شعر برای شعر،فریبی است برای پوشاندن"نعش بودن" هنرمند یا دانشمند و  آبرومندانه  جلوه دادن گریزش از تعهد مسئولیت های اجتماعی!

 

در قرن بیستم فاجعه ای بزرگ،بسیار عمیق و هنرمندانه طرح شد و علم به خاطر خود علم ارزش یافت،نه در خدمت اثبات یا انکار مذهب،مکتب،ایدئولوژی و حق و باطل.من جامعه شناس،جامعه شناسی ام را وسیله قرار نمی دهم تا برای مردم مکتب بسازم،راه حل پیشنهاد کنم و به وسیلهء آگاهی های علمی جامعه شناسی ام،به رهائی و نجات هدایت شان کنم...چون جامعه شناسی تکنیک نیست که راه حل نشان بدهد.پیغمبری نیست که هدایت کند و مسئول اثبات و انکار مکتب یا هدفی نیست.کار جامعه شناسی محدود به این است که واقعیتی را در جامعه - یا واقعیتی را به نام جامعه - تجزیه و تحلیل-آنالیز-کند.فقط بگوید پدیده ای که در جهان به وجود می آید،عواقبی چنین دارد و حالتی که در جامعه هست،به علت این عوامل یا علل است.و چون راه نجات بپرسی،می گوید:مسئول راهنمائی نیستم،این کار فلسفه است و ایدئولوژی و مذهب...و چون از عالم بجوئی،پاسخ می شنوی که:جواب به آنچه که می پرسی،علم را نوکر هدفهای خاصی می کند،در صورتی که علم،آزاد است!

 

ادامه دارد...