سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

 

سه) فلسفهء تاریخ،«هابیل – قابیل»:

در این مکتب،فلسفهء تاریخ بر اساس یک جبر علمی است؛یک جریان پیوسته،و همچون انسان،یک تضاد دیالکتیکی،یک جنگ دائمی میان دو عنصر متخاصم و متضاد،که از آغاز بشریت شروع شده،و همیشه و همه جا درگیر بوده،و تاریخ را ساخته است.تاریخ،حرکت نوع انسان در مسیر زمان است.و نوع انسان،«جهان کوچک» است.و کامل ترین پدیدهء هستی و مظهر نمایان خلقت،که طبیعت در او،به خودآگاهی رسیده،و از مسیر او به تکامل می رود؛طبیعت زندهء آگاه و با شعور.

به تعبیر دیگر،انسان،تجلّی ای از ارادهء خداوند است.که اراده و شعور مطلق هستی است.و انسان،در این «انسان شناسی»،نمایندهء خداوند در جهان است و جانشین اش در زمین.بنابراین،تاریخ انسان،که عبارت است از سرگذشتِ «شدنِ» انسان و تکوین ماهیت او،نمی تواند تصادفی باشد و ساختهء حوادث و بازیچهء ماجراجویان و پوچ و عبث و بی معنا و بی سرانجام و نامعلوم.

اما تاریخ را از کجا می شناسیم؟از کجا شروع می شود؟از جنگ قابیل و هابیل.پسران آدم،هر دو بشرند و بشری طبیعی؛اما با یکدیگر در جنگ اند؛یکی دیگری را می کُشد.از اینجا تاریخ بشر شروع می شود.جنگ آدم[یعنی جنگ بین روح و لجن]،یک جنگ ذهنی است در ذات(در نوع)؛و جنگ این دو،عینی است در زندگی.بنابراین،قصهء هابیل و قابیل،«فلسفهء تاریخ» را نشان می دهد؛و قصهء آدم،«فلسفهء انسان» را.

جناح هابیل،جناح مستضعف محکوم است؛یعنی مردم،که قتیل تاریخ اند و اسیر نظام قابیل،که نظام حاکم بر جامعه های بشری است.و این جنگ،جنگ دائمی تاریخ است،که نسل به نسل،پرچم قابیل به دست طبقات حاکم می رسد؛و خون بها و دعوت خون هابیل،نسل به نسل به دست وارثان اش – مردم محکوم که برای عدالت و آزادی و ایمان راستین مبارزه می کنند – و این نبرد در همهء دوره ها ادامه دارد؛در هر عصری به گونه ای.سلاح قابیلی،مذهب است؛و سلاح هابیلی نیز مذهب.

ادامه دارد...