سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

یک) جهان بینی – توحید:

جهان بینی من عبارت است از «توحید».البته توحید به عنوان یک «عقیده»،مورد اتفاق همهء موحّدین است؛اما من به عنوان یک «جهان بینی» است که می گویم.نظریهء من و مقصودم از «جهان بینی توحیدی»،تلقی همهء جهان است،به صورت یک وحدت؛نه تقسیم آن به دنیا و آخرت،طبیعت و ماوراء طبیعت،ماده و معنا،روح و جسم.یعنی تلقی همهء وجود به صورت یک کل و یک اندام زندهء شاعر و دارای یک اراده و خرد و احساس و هدف.

خیلی ها به توحید معتقدند،اما فقط به عنوان یک «نظریهء مذهبی – فلسفی» : «خدا یکی است و نه بیش تر».همین و نه بیشتر! اما من آن را به عنوان یک «جهان بینی» می فهمم و معتقدم که اسلام به این مفهوم،آن را طرح می کند.چنان که «شرک» را هم از همین زاویه می بینیم.به این معنی که شرک نیز،یک جهان بینی است؛تلقی جهان است به عنوان مجموعهء ناهماهنگ پر از تفرقه و تناقض و عدم تجانس،دارای قطب های مستقل ناهمساز و حرکت های متنافر،و ذات ها و خواست ها و حساب ها و ضابطه ها و هدف ها و اراده های متفرق و نامربوط.توحید،جهان را یک امپراتوری می بیند و شرک،یک فئودالیسم.

رابطهء انسان و خدا،رابطهء طبیعت و ماوراء طبیعت،رابطهء خدا و طبیعت،رابطهء روشنائی است،با چراغ روشن،رابطهء شعور فرد انسانی است با اندام اش.چه قدر تعبیر حضرت امیر(ع) در اینحا عمیق و زیبا و در عین حال،روشن است:

«خدا،در بیرون اشیاء است،اما نه به بیگانگی؛و در درون اشیاء است،اما نه به یگانگی».

بنابراین،من نه به «وحدت وجود» قائلم،و نه به «کثرت» و نه به «تثلیث» و نه به ثنویت؛بلکه به «توحید».توحید،تلقی ویژه ای از جهان است.جهان بینی توحیدی،یک وحدت کلی را در وجود نشان می دهد.وحدت میان سه اُقنوم جدا از هم:خدا،طبیعت،و انسان.زیرا منشأ یکی است؛همه یک جهت دارند،و همه با یک اراده و یک روح،حرکت و حیات دارند.

ادامه دارد...