سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

تشیع مصلحت،نابود کنندهء تشیع حقیقت است،همچنانکه در تاریخ اسلام،اسلام حقیقت،قربانی اسلام مصلحت شد،که آغاز نبرد میان مصلحت و حقیقت در سقیفه بود و مصلحت پیروز شد و از همانجا،همچنان ادامه دارد و همچون دو خطی که از یک نقطه آغاز می شوند و با زاویهء یک درجه ای از هم دور می شوند و هرچه می گذرد،فاصله بیشتر می شود و بیشتر،تا فاصلهء حقیقت و مصلحت،می شود فاصلهء ظلم و عدل،امامت و استبداد،جمود و اجتهاد،ذلت و عزت...یعنی گذشته و حال.

 

امروز مسئولیت همه روشن است،با هر عالم و تاجر و روشنفکر و مردمی صحبت می کنی،حقیقت ها و مسئولیت ها را می شناسد،اما در عمل،مصلحت نمی داند!چون می خواهد زندگی کند و ضمن داشتن رفاه و حقوق و بازار،می خواهد به نوعی،دینش را هم داشته باشد.علی و حسین و اهل بیت(علیهم السلام)را هم به عنوان قوت قلب و زینت دنیا و تسلیت آخرت،بی ضرر و بی خرج،یدک بکشد!

 

این است که برای گریز از تمامی مسئولیت های شیعه بودن - مذهب مسئولیت - راه حل هائی ساخته اند و می سازند تا خواب شان نیاشوبد.من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمال شدن حقیقتها به وسیلهء انسان های مصلحت پرست بوده ام،در مورد مصلحت،عقده پیدا کرده ام و اعتقاد داشته ام که:هیچ چیز غیر از حقیقت،مصلحت نیست.اگر شیعهء علی هستی،خود تشیع،مسئولیت زا است و بر خلاف محبّ - لغتی که تازه ساخته اند - که فقط احساس است و مسئولیتی نمی شناسد،در اسلام و تشیع،سخن از شناخت است:من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة (هر که بمیرد و امام عصر خویش را نشناسد،مردهء جاهلی مرده)،شیعه به معنی پیرو است که حرکت و در پی کسی رفتن را در نفس خویش دارد و مسئول است.مسئولیت کسی را داریم که در پی اش حرکت می کنیم و آن"نه"گفتن،در مقابل هر مصلحتی است،به خاطر حقیقت.

ادامه دارد...