سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روشنگری اجتماعی

نظر

بزرگترین کار روشنفکر،این است که مکتب اسلام را از چنگ تمدّن و فرهنگ و علوم به ظاهر اسلامی،بِرَهاند؛و اسلام را چنان خالصانه بفهمد،که«بِلال» می فهمید،نه چنان که«بوعلی»،«ملّاصدرا» یا «محیی الدّین عربی».اسلام را چنان بفهمد،که«ابوذر»،این مسافر بیابان می فهمید!

باید فرهنگ اسلامی را از فرهنگ هائی که وارد اسلام شده است،بازشناخت.اسلام را چنان بفهمیم و ایدئولوژی آن را از دست فرهنگ و معارف ظاهراً اسلامی نجات دهیم.بی شکّ فرهنگ و معارف اسلامی بسیار عزیز است و از افتخارات بشری است؛امّا ایدئولوژی اسلامی،چیز دیگری است.

تفاوت فرهنگ و معارف اسلامی با ایدئولوژی اسلامی،اختلافی است که مثلاً «ابوذر» با «ابوعلی سینا» دارد.آن چه را که بوعلی می داند،ابوذر نمی داند؛نه کتاب «قانون» را می فهمد و نه کتاب «شفا»را؛و اگر «جوهر» و «هیولی» و امثال اینها را بخواند،کلّه اش دود می کند!و چیزهائی را که ابوذر می داند و احساس می کند،ابوعلی سینا،ملّاصدرا و محیی الدّین عربی – و دیگر نوابغی که در فرهنگ و تمدّن ما کارهائی عظیم کرده اند – نه می دانند و نه احساس می کنند.درد و بینش ابوذر چیزی است،و درد و بینش ابوعلی سینا چیزی دیگر.

ما باید تکلیف اسلام را روشن کنیم،که از کدام چشم،باید آن را ببینیم؛و قرآن را که می گشائیم،با چشم علی(ع)،ابوذر و بلال باید بخوانیم،یا از چشم فلاسفه و عرفا و متکلّمین و منطقیّون و اصولیّون و امثال اینها.این ها را باید از هم جدا کرد.

زهد «علی(س)»،یک زهد صوفیانه نیست.«علی» صوفی نیست.«علی» انقلابی ترین مرد تاریخ است.

محمّد(ص)،مردی که در ظرف نُه سال،هفتاد تلاش نظامی و جهاد دارد؛مردی که در ظرف ده سال،یک امّت نوین بر روی زمین خلق کرده است:امّتی که قدرت و ابعاد وجودی اش در ظرف چند سال نخستین تولّدش،همهء زمان را و همهء قدرتهای حاکم بر زمان،و ابرقدرت های عصر خویش را به لرزه درآورده است،نمی تواند صوفی باشد.

بنابراین «زهد»ی که اسلام تبلیغ می کند،اساساً یک زهد انقلابی است.پیشوایان ما زهد را به عنوان یک تکیه گاه بزرگ،برای آزادی و استقلال و رهائی و عدم وابستگی وجود یک انسان مسئول مجاهد،انتخاب کرده اند؛و نیز به عنوان یک پایگاهی در مبارزه با گرایش های بورژوازی،سرمایه داری،اَشرافیّت و عَلَقه های مصرف پرستی!

... پایان ...